نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : كاويانپور، احمد جلد : 1 صفحه : 195
آنان پيش از اين نيز اقدام به فتنه انگيزى كردند و كارها را بر تو دگرگون ساختند تا زمانى كه حق فرا رسيد و فرمان خدا آشكار گشت در حالى كه آنان كراهت داشتند. (48) از آنان كسى هست كه ميگويد بمن اجازه بده (كه در مدينه بمانم) و مرا آلوده گناه نساز، آگاه باشيد كه آنها (هم اكنون) در گناه سقوط كردهاند و دوزخ بر كافران احاطه دارد [1] (49) هر گاه نيكى به تو رسد، آنان ناراحت ميشوند و اگر مصيبتى به تو رسد، ميگويند: ما قبلا تصميم خود را گرفتهايم و با خوشحالى برميگردند. (50) بگو، هيچ اتفاقى براى ما رخ نميدهد مگر آنكه خدا براى ما مقرر داشته است. او مولاى ما است و مؤمنين تنها به خدا توكل مىكنند. (51) بگو، آيا براى ما جز يكى از دو نيكى (پيروزى يا شهادت) را انتظار داريد؟ ما نيز براى شما (يكى از دو مصيبت را) انتظار داريم كه خدا عذابى از جانب خود و يا با دست ما به شما برساند. پس شما منتظر باشيد و ما هم با شما منتظريم. (52) بگو، اگر شما با دلخواه و يا با كراهت بخشش كنيد، هرگز از شما پذيرفته نميشود زيرا شما جماعتى فساد كار هستيد. (53) هيچ چيز مانع قبول انفاق آنان نشد جز اينكه آنها بخدا و رسول او كافر شدند. نماز بجا نمىآورند مگر با سستى و سهل انگارى و انفاق نميكنند مگر با بىميلى و كراهت. (54) [1] جد ابن قيس مردى منافق بود. خدمت رسول خدا (ص) رسيد و عرض كرد يا رسول اللَّه اگر اجازه بفرمايى من در مدينه مىمانم براى اينكه من علاقه مفرطى به زنان و دختران زيبا دارم هر گاه چشمم به دختران زيباى رومى بيفتد، ممكن است، مفتون آنها شوم و مرتكب گناه كردم، شما راضى نشويد كه من آلوده گناه شوم.
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : كاويانپور، احمد جلد : 1 صفحه : 195