نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : كاويانپور، احمد جلد : 1 صفحه : 368
موسى گفت: هنگامى مرتكب آن عمل شدم (و آن مصرى را كشتم) كه از گمراهان بودم. (20) آن گاه از ترس شما گريختم. سپس پروردگارم مرا حكم نبوت عطا فرمود و مرا از پيامبران خود قرار داد. (21) مگر اين هم نعمت و نيكى است كه بنى اسرائيل را برده خود كردهاى و بر من منت مىنهى؟ (22) فرعون پرسيد: رب العالمين كيست؟ (23) موسى گفت: رب العالمين پروردگار آسمانها و زمين است و هر چه ميان آنهاست اگر اهل يقين هستيد. (24) فرعون بدرباريان خود گفت: آيا نميشنويد (من از رب العالمين مىپرسم و او از كارهايش تعريف ميكند). (25) موسى گفت: رب العالمين پروردگار شما و پروردگار پدران و نياكان پيشين شما است. (26) فرعون گفت: اين پيامبرى كه بسوى شما فرستاده شده، ديوانه است. (27) موسى گفت: رب العالمين پروردگار مشرق و مغرب است و هر چه ميان آنهاست اگر شما عاقلانه فكر كنيد. (28) فرعون گفت: اگر غير از من خدا بگيرى تو را زندانى ميكنم. (29) موسى گفت: اگر معجزه آشكار بياورم مىپذيرى؟ (30) فرعون گفت: معجزه خود را بياور اگر راست مىگويى. (31) موسى عصاى خود را انداخت. ناگهان اژدهايى بزرگ نمايان گرديد. (32) و دست از زير بغل بيرون آورد و براى بينندگان سپيد و درخشان گشت. (33) فرعون رو بدرباريان كرد و گفت: عجب جادوگر ماهرى است. (34) او ميخواهد شما را با جادوى خود از سرزمينتان بيرون كند. در اين باره نظرتان چيست؟ (35) آنها به فرعون گفتند: موسى و برادرش را نگهدار و پيكهايى بشهرها بفرست. (36) تا همه جادوگران ماهر را پيش تو بياورند. (37) پس جادوگران را براى روزى كه تعيين شده بود آماده ساخت. (38) و به مردم گفتند: شما نيز جمع شويد. (39)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : كاويانپور، احمد جلد : 1 صفحه : 368