نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : گرمارودى، سيد على جلد : 1 صفحه : 379
23 من زنى [1] يافتهام كه بر آنان پادشاهى مىكند و از همه چيز برخوردارى يافته است و اورنگى سترگ دارد. 24 او و قومش را (چنين) يافتم كه به جاى خداوند به خورشيد سجده مىبرند و شيطان كارهايشان را براى آنان آراسته و از راه (درست) آنان را باز داشته است، از اين روى راهنمايى نيافتهاند. 25 (شيطان چنان كرد) تا براى خداوند سجده نبرند، همان (خداوند) كه نهان آسمانها و زمين را آشكار مىگرداند و آنچه پنهان مىكنيد يا آشكار مىداريد، مىداند. 26 خداوند است كه خدايى جز او نيست، پروردگار اورنگ سترگ (فرمانفرمايى جهان). 27 (سليمان) گفت: به زودى خواهيم ديد كه راست گفتهاى يا از دروغگويان بودهاى؟ 28 اين نامه مرا ببر و نزد آنان فرو افكن، آنگاه از آنان رو بگردان و (گوشهاى كمين كن و) بنگر چه پاسخى مىدهند. 29 (آن زن) گفت: اى سركردگان! نزد من نامهاى ارزشمند افكندهاند. 30 آن (نامه) از سوى سليمان است و (متن آن) اين است: «به نام خداوند بخشنده بخشاينده ... 31 ... با من گردنكشى نورزيد و گردن نهاده، نزد من آييد.» 32 (آنگاه) گفت: اى سركردگان! در كار، به من نظر دهيد كه من هيچ كارى را تا گواهم نبودهايد به پايان نبردهام. 33 گفتند: ما نيرومند و سخت دليريم و فرمان با توست، بنگر تا چه فرمان خواهى داد. 34 گفت: پادشاهان چون به شهرى درآيند آن را ويران و مردم گرانمايه آن را خوار و بدينگونه رفتار مىكنند. 35 و من ارمغانى براى آنان مىفرستم و مىنگرم تا فرستادگان چه باز آورند. [1]. نام او را در تفاسير، بلقيس گفتهاند.
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : گرمارودى، سيد على جلد : 1 صفحه : 379