نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : معزى، محمدكاظم جلد : 1 صفحه : 214
و از ايشان است آنكه بنگرد به سويت آيا تو رهبرى كنى كوران را و اگر چه نبينند (43) همانا خدا ستم نكند بر مردم به چيزى و ليكن مردم خويشتن را ستم مىكنند (44) و روزى كه گردشان آرد چنان كه گويى درنگ نكردند جز ساعتى از روز شناسا شوند با هم همانا زيان كردند آنان كه تكذيب نمودند ملاقات خدا را و نبودند هدايتشدگان (45) و اگر بنمايانيم تو را پارهاى از آنچه بديشان وعده دهيم يا دريابيمت (بميرانيمت) پس بسوى ما است بازگشت ايشان سپس خدا گواه است بر آنچه مىكنند (46) و هر ملّتى را پيغامبرى است كه هر گاه بيايد پيغامبر آنان داورى شود ميان ايشان به داد و ستم نمىشوند (47) و گويند كى است (چه وقت) اين وعده اگر هستيد راستگويان (48) بگو دارا نيستم براى خويشتن زيان و نه سودى را جز آنچه خدا خواهد براى هر ملتى است سرآمدى كه هر گاه بيايد سرآمد ايشان نه دير كنند ساعتى و نه پيشى گيرند (49) بگو آيا ديدهايد كه اگر بيايد شما را عذاب او شبانه يا در روز چه چيز را مىشتابند از آن گنهكاران (50) آيا پس از آنكه فرود آمد ايمان آورديد بدان اكنون حالى كه بوديد بدان شتابندگان (51) پس گفته شد بدانان كه ستم كردند بچشيد عذاب جاودانى را آيا پاداش داده مىشويد جز بدانچه بوديد فراهم مىكرديد (52) پرسندت آيا حقّ است آن بگو آرى سوگند به پروردگارم و همانا آن است حقّ و نيستيد شما به عجزآرندگان (53)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : معزى، محمدكاظم جلد : 1 صفحه : 214