نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : معزى، محمدكاظم جلد : 1 صفحه : 349
آيا نبود آيتهايم خوانده مىشد بر شما پس بوديد بدانها تكذيبكنندگان (105) گفتند پروردگارا چيره گشت بر ما تيره روزى ما و شديم گروهى گمراهان (106) پروردگارا برون آر ما را از آن سپس اگر بازگشتيم همانا مائيم ستمكاران (107) گفت گم شويد (نهيبى كه به سگ مىزنند) در آن و با من سخن نگوئيد (108) همانا بودند گروهى از بندگانم مىگفتند پروردگارا ايمان آورديم پس بيامرز ما را و رحم كن بر ما و تويى بهترين رحمكنندگان (109) پس برگرفتيدشان مسخره تا فراموشتان كردند ياد مرا و بوديد بديشان خندهزنان (110) همانا پاداششان دادم امروز بدانچه شكيبا شدند كه ايشانند رستگاران (111) گفت چند مانديد در زمين به شمار ساليان (112) گفتند مانديم روزى يا پاره روزى پس بپرس از شمارندگان (113) گفت نمانديد مگر اندكى اگر بوديد مى دانستيد (114) پس آيا پنداشتيد كه شما را آفريديم بيهده و آنكه شما بسوى ما بازنمىگرديد (115) پس برتر است خدا پادشاه حقّ نيست خدايى جز او پروردگار عرش گرامى (116) و آن كو بخواند با خدا خدايى ديگر را كه نيستش حجتى بر آن جز اين نيست كه حسابش نزد پروردگار او است و همانا رستگار نشوند كافران (117) و بگو پروردگارا بيامرز و رحم كن و تويى بهترين رحمكنندگان (118)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : معزى، محمدكاظم جلد : 1 صفحه : 349