responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : معزى، محمدكاظم    جلد : 1  صفحه : 379


هر آينه يافتم زنى را كه پادشاه آنان بود و داده شده بود از همه چيز و بود او را تختى بزرگ (23)
يافتمش با كسان خود سجده مى‌كردند براى خورشيد نه خدا و آراسته بود براى ايشان شيطان كردار ايشان را پس بازداشته بودشان از راه پس راه نمى‌برند (24)
چرا سجده نكنند براى خداوندى كه برون آرد نهانها را در آسمانها و زمين و مى‌داند آنچه را نهان كنيد و آنچه آشكار سازيد (25)
خدا كه نيست خدايى جز او پروردگار عرش بزرگ (26)
گفت زود است بنگريم آيا راست گفتى يا بودى از دروغگويان (27)
ببر نامه مرا اين و بيفكنش بسوى آنان پس برگرد از ايشان و بنگر چه پاسخ گويند (28)
گفت آن زن اى گروه همانا به سويم افكنده شد نامه‌اى گرامى (29)
همانا آن از سليمان است و همانا آن است به نام خداوند بخشنده مهربان (30)
كه برترى نجوئيد بر من و بيائيد مرا تسليم‌شوندگان (31)
گفت آن زن اى گروه دستورى دهيدم در كارم نبوده‌ام برنده كارى تا شما گواهى دهيد (32)
گفتند مائيم خداوندان توانايى و دارندگان نيرويى سخت و كار با تو است پس بنگر تا چه فرمان دهى (33)
گفت آن زن همانا شهان هر گاه به كشورى درآيند تباهش كنند و بگردانند مهتران مردمش را كهتران و بدينسان كار كنند (34)
و همانا من فرستنده‌ام بسوى ايشان پيشكشى پس نگرانم چه پاسخ آورند فرستادگان (35)

نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : معزى، محمدكاظم    جلد : 1  صفحه : 379
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست