نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : معزى، محمدكاظم جلد : 1 صفحه : 405
وعده خدا است و نشكند خدا وعده خويش را ليكن بيشتر مردم نمىدانند (6) مىدانند رويى (ظاهرى) را از زندگانى دنيا و ايشانند از آخرت ناآگهان (7) آيا نينديشيدند پيش خود كه نيافريده است خدا آسمانها و زمين و آنچه را ميان آنها است جز به حقّ و سرآمدى نامبرده و هر آينه بيشى از مردمند به ملاقات پروردگار خويش كافران (8) آيا نمىگردند در زمين تا بنگرند چگونه بود فرجام آنان كه بودند پيش از ايشان بودند سختتر از ايشان در نيرو و كاويدند زمين را (يا شخم زدند) و آبادان ساختندش بيشتر از آنچه اينان آباد كردندش و بيامدندشان پيمبرانشان به روشنائيها پس نبود خدا ستم كند بر ايشان ليكن بودند خويشتن را ستم مىكردند (9) پس شد فرجام آنان كه بدى كردند آنكه دروغ پنداشتند آيتهاى خدا را و بودند بدانها مسخرهكنان (10) خدا آغاز كند آفرينش را پس بازگرداندش و سپس بسويش بازگردانيده شويد (11) و روزى كه بپاشود ساعت سراسيمه شوند گنهكاران (12) و نبود ايشان را از شريكانشان شفاعتكنندگانى و بودند به شريكان خويش كفرورزان (13) و روزى كه بپاشود ساعت در آن روز پراكنده شوند (14) پس آنان كه ايمان آوردند و كردار شايسته كردند ايشانند در چمنزارى شادمان (15)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : معزى، محمدكاظم جلد : 1 صفحه : 405