نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : معزى، محمدكاظم جلد : 1 صفحه : 567
و آمد فرعون و آنان كه پيش از او بودند و باژگونشدگان به گناه (9) پس سرپيچيدند فرستاده پروردگار خويش را پس بگرفتشان گرفتنى سخت (10) همانا گاهى كه فزونى گرفت آب سوارتان كرديم در رونده (11) تا بگردانيمش براى شما يادآوريى و بشنوندش گوشهايى شنونده (12) تا گاهى كه دميده شود در صور يك دميدن (13) و برداشته شوند زمين و كوهها پس كوبيده شوند يك كوبيدن (14) در آن روز فرود آيد فرودآينده (15) و شكافت آسمان پس آن است در آن روز سست (16) و فرشته بر اطراف آن است و بردارد عرش پروردگارت را بر فراز ايشان در آن روز هشت تن (17) در آن روز عرضه شويد نهان نماند از شما نهانشونده (18) اما آنكه داده شد كتابش را به راستش گويد اينك بيائيد بخوانيد نامه مرا (19) من مىپنداشتم كه رسندهام به حساب خويش (20) پس او است در زندگانى خوشنود (پسنديده) (21) در بهشتى بلند (افراشته) (22) كه چيدههاى آن است فرود و نزديك (23) بخوريد و بنوشيد گوارا باد شما را بدانچه گذشت از شما در روزگاران گذشته (24) و اما آنكه داده شد نامه خويش را به چپش گويد كاشكيم داده نمىشدم نامه خويش را (25) و نمىدانستم چيست حساب من (26) كاش مىبود آن گذرنده (27) سودى نداد (بىنياز نگردانيد) مرا داراييم (28) برفت از من فرمانروائيم (29) بگيريدش پس به زنجيرش كشيد (30) سپس به دوزخش درآريد (31) پس در زنجيرى كه درازيش هفتاد ذراع است او را بكشيد (32) كه بود او ايمان نمىآورد به خداى بزرگ (33) و ترغيب نمىكرد به خوراندن بينوا (34)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : معزى، محمدكاظم جلد : 1 صفحه : 567