نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : معزى، محمدكاظم جلد : 1 صفحه : 577
پس سود ندهدشان شفاعت شفاعتگران (48) پس چه شودشان كه از ياد آوردند روىگردانان (49) گوئيا آنانند خران رمنده (50) كه گريختهاند از شيرى ژيان (51) بلكه خواهد هر مردى از ايشان كه داده شود نامههايى گشاده (پهناور) (52) نه چنين است بلكه بيم ندارند آخرت را (53) نه چنين است همانا آن يادآوريى است (54) كه هر كه خواهد ياد آوردش (55) و يادآور نشوند جز آنكه بخواهد خدا اوست اهل پرهيزكارى و اهل آمرزيدن (56) 75- سورة القيامة بنام خداوند بخشاينده مهربان سوگند ياد نكنم به روز رستاخيز (1) و نه سوگند آرم به نهاد (به روان) سرزنشگر (2) آيا پندارد انسان كه هرگز گرد نياريم استخوانهايش را (3) بلى تواناييم بر آنكه راست كنيم سرانگشتانش را (4) بلكه خواهد انسان كه باز كند پيش رويش را (5) پرسد كى است روز قيامت (6) تا گاهى كه بدرخشد ديده (7) و بگيرد ماه (8) و گردآورده شوند مهر و ماه (9) گويد انسان در آن روز كجا است گريزگاه (10) نه چنين است نيست گريزگاه (11) بسوى پروردگار تو است در آن روز آرامشگاه (12) آگاه شود انسان در آن روز بدانچه پيش فرستاد و پس انداخت (13) بلكه انسان است بر جان خويشتن بينا (14) و هر چند بيفكند بهانههاى خويش را (15) نجنبان بدان زبانت را تا بشتابى بدان (16) كه همانا بر ما است گردآوردنش و خواندنش (17) تا گاهى كه خوانيمش پس پيروى كن از خواندنش (18) سپس همانا بر ما است بيانش (19)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : معزى، محمدكاظم جلد : 1 صفحه : 577