نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : معزى، محمدكاظم جلد : 1 صفحه : 578
نه چنين است بلكه دوست داريد شتابان را (20) و رها كنيد پايان را (21) چهرههايى است در آن روز خرم (22) بسوى پروردگار خويش نگران (23) و چهرههايى است در آن روز دژم (24) پندارند كه كرده نشود با ايشان كارى كمرشكن (25) نه چنين است بلكه گاهى كه برسد گلوگاهها را (26) و گفته شود كيست درمانبخش (فسونگر) (27) پندارد كه آن است جدايى (28) و بپيچد ساق به ساق (29) بسوى پروردگار تو است در آن روز شدنگاه (30) پس نه تصديق كرد و نه نماز گزارد (31) و ليكن تكذيب كرد و روى برتافت (32) پس روان شد بسوى خاندان خويش خرامان (خميازهكشان) (33) تو را سزد پس تو را سزد (34) سپس تو را سزد پس تو را سزد (35) آيا پندارد انسان كه گذارده شود رها (36) آيا نبود چكّهاى از منى كه ريخته شود (37) پس گرديد خونى بسته پس بيافريد پس بياراست (38) پس گردانيد از او دو جفت را نر و ماده (39) آيا نيست آن توانا بر آنكه زنده سازد مردگان را (40) 76- سورة الإنسان بنام خداوند بخشاينده مهربان آيا گذشت بر انسان گاهى از روزگار كه نبود چيزى ياد آورده (1) همانا ما آفريديم انسان را از چكّه آبى به هم آميخته كه مىآزموديمش پس گردانيديمش شنوايى بينا (2) همانا رهبريش كرديم راه را يا سپاسگزار و يا ناسپاس (3) همانا ما آماده ساختيم براى كافران زنجيرهايى و گندهايى و آتشى سوزان (4) همانا نيكان مىآشامند از جامى كه آميزش آن است كافور (5)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : معزى، محمدكاظم جلد : 1 صفحه : 578