نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : معزى، محمدكاظم جلد : 1 صفحه : 584
گاهى كه بانگ دادش پروردگارش بر درّه مقدّس طوى (16) برو بسوى فرعون كه او سركشى كرد (17) پس بگو آيا تو را است بسوى آنكه پاكى جويى (18) و رهبريت كنم بسوى پروردگارت پس بترسى (19) پس نماياندش آيت بزرگ را (20) پس تكذيب كرد و سرپيچيد (21) سپس پشت كرد مىدويد (22) پس گردآورد پس برخواند (23) پس گفت منم پروردگار بزرگتر شما (24) پس گرفتش خدا به كيفر انجام و آغاز (25) همانا در اين است عبرتى براى آنكه بترسد (26) آيا شما سختتريد در آفرينش يا آسمان كه ساختش (27) برافراشت پوشش را پس بياراستش (28) و تاريك ساخت شبش را و برآورد روزش (29) و زمين را از آن پس گسترانيدش (30) برون آورد از آن آبش را و چراگاهش (31) و كوهها را لنگر گردانيدش (32) بهرهمنديى براى شما و براى دامهاى شما (33) پس گاهى كه آيد فرودآيندهاى بزرگتر (34) روزى كه ياد آورد انسان آنچه را كوشيده است (35) و آشكار گردد دوزخ براى هر كه بيند (36) پس اما آنكه سرپيچيد (37) و زندگانى دنيا را برگزيد (38) همانا دوزخ است جايگاهش (39) و امّا آنكه بترسد جايگاه پروردگار خويش را و بازدارد خويشتن را از هوسها (40) همانا بهشت است جايگاهش (41) پرسندت از ساعت كى است لنگرگاهش (42) در چيستى تو از ياد آوردنش (43) بسوى پروردگار تو است پايانش (44) جز اين نيست كه تويى ترساننده آنكه بترسدش (45) گوئيا ايشان روزى كه بينندش نماندند جز شبى يا روزش (46)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : معزى، محمدكاظم جلد : 1 صفحه : 584