نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر جلد : 1 صفحه : 130
6/ 19 بگو: «شهادت چه كسى برتر است؟» بگو: «خداوند بين من و بين شما شاهد است و اين قرآن بر من وحى شده است تا به وسيلهى آن شما را و هركس را [كه پيام اين قرآن به او] برسد، هشدار بدهم. آيا شما واقعا شهادت مىدهيد كه با خداوند، خدايان ديگرى هست؟» بگو: «من شهادت نمىدهم.» بگو: «تنها او خداوند يگانه است و قطعا من از آن چه شرك مىورزيد، بيزارم.» (19) اىّ: اسم استفهام، مبنى، مبتدا، محلا مرفوع. اكبر: خبر آن. شهادة: تمييز. هذا: اسم اشاره، مبنى، نائب فاعل، محلا مرفوع. مع: مفعول فيه، ظرف مكان، خبر مقدّم، محلا مرفوع. آلهة: اسم انّ. 6/ 20 كسانى كه كتاب [آسمانى] به ايشان دادهايم او [پيامبر] را مىشناسند به همان گونه كه فرزندانشان را مىشناسند، كسانى كه بر خودشان زيان زدهاند، ايشان ايمان نمىآورند (20) الكتاب: مفعول به دوّم. كما- كاف: حرف جرّ+ ما: حرف مصدرى، محلا مجرور. 6/ 21 و كيست ستمكارتر از كسى كه بر خداوند دروغ بندد يا آيات او را تكذيب كند؟ بىگمان ستمگران رستگار نمىشوند (21) من: اسم استفهام، مبنى، مبتدا، محلا مرفوع. هاء: ضمير شأن، اسم انّ، محلا منصوب. جملهى لا يفلح الظالمون: خبر انّ، محلا مرفوع. 6/ 22 و روزى كه همهى ايشان را محشور مىكنيم، آنگاه به آنان كه شرك ورزيدهاند گوييم: «شريكانتان كه [ايشان را شريك خداوند] مىپنداشتند، كجايند؟» (22) جميعا: حال از ضمير نحشرهم. اين: اسم استفهام، مبنى، خبر مقدّم، محلا مرفوع. شركاء: مبتداى مؤخّر. الّذين: صفت شركاء، محلا مرفوع. جملهى تزعمون: خبر كنتم، محلا منصوب. 6/ 23 آنگاه عذر آنان جز اين نيست كه مىگويند: «سوگند به خداوند پروردگارمان كه ما مشرك نبوديم.» (23) الا: حرف حصر. ان: حرف مصدرى. واو: واو قسم. ربّ: بدل از لفظ جلاله. 6/ 24 ببين چگونه به ضرر خودشان دروغ گفتهاند و آن چه به دروغ مىساختند از ايشان تباه گشت (24) كيف: اسم استفهام، مبنى، حال از كذبوا، محلا منصوب. ما: فاعل، محلا مرفوع. 6/ 25 و از ميان آنان كسانى هستند كه [به ظاهر] به تو گوش فرا مىدهند ولى ما بر دلهايشان پردههايى كشيدهايم تا آن را در نيابند و در گوشهايشان سنگينى [نهادهايم] و اگر هر معجزهاى ببينند به آن ايمان نمىآورند، حتى زمانى كه به نزد تو مىآيند با تو مجادله مىكنند، كسانى كه كفر ورزيدهاند مىگويند: «اين [قرآن] جز افسانههاى پيشينيان نيست» (25) من: مبتداى مؤخّر، محلا مرفوع. وقرا: مفعول به براى فعل محذوف (جعلنا) حتّى: حرف ابتدا. ان: حرف نفى، هذا: مبتدا، محلا مرفوع. الا: حرف حصر. اساطير: خبر. 6/ 26 و آنان [مردم را] از او [پيامبر] بازمىدارند و خود نيز از او دورى مىگزينند و جز خودشان را به هلاكت نمىاندازند ولى در نمىيابند (26) ينهون: در اصل ينهاون بوده و براى التقاء ساكنين (الف) حذف شده است و ينأون نيز مانند آن است. الّا: حرف حصر، انفس: مفعول به. 6/ 27 و اگر [آنان را] آنگاه كه بر آتش دوزخ بداشتهاند، ببينى، [خواهيد ديد] كه مىگويند: «اى كاش بازگردانده مىشديم و ديگر آيات پروردگارمان را تكذيب نمىكرديم و از مؤمنان مىشديم.» (27) يا: حرف تنبيه. ليت: از حرف مشبهه بالفعل براى تمنّا. نا: اسم ليت، محلا منصوب. نرد: خبر ليت، محلا مرفوع.
نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر جلد : 1 صفحه : 130