2/ 94 بگو: «اگر در نزد خداوند سراى آخرت از ميان مردم مختصّ شماست، پس اگر راست مىگوييد آرزوى مرگ كنيد.» (94) الدار: اسم كانت و خالصة: خبر كانت. 2/ 95 ولى به سبب آن چه از پيش كردهاند، هرگز آن را آرزو نخواهند كرد و خداوند به [احوال] ستمگران داناست (95) يتمنوا: فعل مضارع منصوب، علامت نصب آن حذف (نون) است. هاء: مفعول به، محلا منصوب. ابدا: مفعول فيه، ظرف زمان. ايدى: فاعل، تقديرا مرفوع. 2/ 96 قطعا آنان [يهوديان] را حريصترين مردم به زندگى [حتى حريصتر] از كسانى كه شرك آوردهاند، خواهى يافت. هريك از آنها دوست دارد كه كاش هزار سال عمر يابد، هر چند اگر چنين عمرى به او داده شود، دوردارندهى او از عذاب نيست و خداوند به آن چه انجام مىدهند بيناست (96) احرص: مفعول به دوّم. لو: حرف مصدرى. الف: مفعول فيه، ظرف زمان. سنة: مضاف اليه. ما: ماء شبيه به ليس و هو: اسم ماء شبيه به ليس، محلا مرفوع. بمزحزح: جارّ و مجرور، خبر ماء شبيه به ليس، محلا منصوب. 2/ 97 بگو: «كسى كه دشمن جبرئيل باشد [بايد بداند] كه او آن [قرآن] را به دستور خداوند بر قلب تو نازل كرده است، در حالى كه مؤيّد آن چه [كتابهاى آسمانى ديگر] پيش روى آن است و هدايت و بشارتى براى مؤمنان است» (97) من: اسم شرط، مبتدا، محلا مرفوع. كان: از افعال ناقص، ضمير مستتر (هو) اسم آن و عدوا: خبر آن است. هاء: اسم حرف مشبهة بالفعل، محلا منصوب. مصدقا: حال منصوب. لما: جارّ و محلا مجرور. بين: مفعول فيه، ظرف مكان. يدى: مضاف اليه، علامت جرّ آن (ياء) است. هدى و بشرى: هر دو مورد به مصدقا معطوف است. 2/ 98 هركس دشمن خداوند و فرشتگان او و پيامبران او و جبرئيل و ميكائيل باشد، [بايد بداند كه كافر است] و خداوند يقينا دشمن كافران است. (98) 2/ 99 و البتّه بر تو آياتى تابناك نازل كرديم و به آنها جز فاسقان كفر نمىورزند (99) لقد- لام: حرف تأكيد و قد: حرف تحقيق. آيات: مفعول به، علامت نصب آن كسرهى آخر است. بيّنات: صفت آيات. ما: حرف نفى. الّا: حرف حصر. الفاسقون: فاعل، علامت رفع آن (واو) و حرف (نون) عوض از تنوين مفرد آن (فاسق) است. 2/ 100 چرا هرگاه [يهوديان] پيمانى بستند، گروهى از ايشان آن را دور انداختند؟ آرى بيشتر ايشان ايمان ندارند (100) ا: استفهام انكارى. كلّما: مفعول فيه، ظرف زمان. عهدا: مفعول به، منصوب. بل: حرف اضراب. 2/ 101 و هنگامى كه پيامبرى از جانب خداوند به نزد ايشان آمد كه آن چه را با ايشان بود تأييد مىكرد، گروهى از اهل كتاب، كتاب خداوند را پشت سر انداختند، گويى كه ايشان (چيزى) نمىدانند (101) مصدق: صفت رسول. مع: مفعول فيه، ظرف مكان. هم: مضاف اليه، محلا مجرور.