2/ 164 يقينا در آفرينش آسمانها و زمين و گردش شب و روز و آن كشتى به خاطر آن كه سود به مردم برساند در دريا روانه مىشود و آبى كه خداوند از آسمان فروفرستاده است و با آن زمين را بعد از مردنش زنده ساخته و در آن از هر جنبندهاى پراكنده كرده و در گردش بادها و در ابر رامشده ميان آسمان و زمين، براى قومى كه مىانديشند نشانههاى (شگفت) است (164) الّتى: اسم موصول، صفت الفلك، محلا مجرور. ما: معطوف به خلق، محلا مجرور. تصريف و السحاب: معطوف به خلق. لام: حرف تاكيد و آيات: اسم مؤخّر انّ، علامت نصب آن كسره است. 2/ 165 و بعضى از مردم در برابر خداوند همتايانى برمىگزينند و آنان را مانند دوستى خداوند دوست مىدارند ولى كسانى كه ايمان آوردهاند خداوند را بيشتر دوست مىدارند، و آنان كه ستم كردهاند اگر بدانند آن هنگام كه عذاب را مىبينند همهى نيروها از آن خداوند است و خداوند سخت كيفر است، (بىشك پشيمان مىشوند) (165) لو: حرف شرط غير جازم. جميعا: حال. 2/ 166 زمانى كه پيشروان از پيروان [خويش] بيزارى جويند و عذاب را مشاهده كنند و پيوندها در ميانشان گسسته گردد (166) اذ: مفعول فيه، ظرف زمان. الّذين: فاعل، محلا مرفوع. اتّبعوا: فعل ماضى مجهول، و واو: نائب فاعل آن. الاسباب: فاعل. 2/ 167 و آنان كه پيروى كردند گويند: «كاشكى براى ما بازگشتى بود تا آن گونه كه [پيشروان] از ما بيزارى نمودند، ما [نيز] از ايشان بيزارى مىنموديم.» خداوند اين گونه اعمالشان را كه مايهى حسرت آنان است، به ايشان نشان مىدهد و آنان جز خارجشدگان از آتش نيستند (167) الّذين: فاعل، محلا مرفوع. لو: حرف شرط. لنا: جارّ و محلا مجرور، خبر مقدّم انّ و كرّة: اسم آن. كما: جارّ و محلا مجرور. كذلك: جانشين مفعول مطلق، محلا منصوب. حسرات: حال، علامت نصب به كسر است. ما: حرف شبيه به ليس و هم: اسم آن محلا مرفوع و بخارجين: جارّ و مجرور، علامت جرّ آن (ياء) است و (نون) عوض از تنوين در مفرد (خارج) است و خبر آن، محلا منصوب. 2/ 168 هان! اى مردم از آن چه در زمين حلال و پاكيزه است بخوريد و از گامهاى شيطان پيروى مكنيد زيرا او براى شما دشمن آشكار است (168) الناس: بدل. حلالا: حال. 2/ 169 او فقط شما را به بدى و زشتكارى فرمان مىدهد و اين كه، آن چه را كه نمىدانيد به خداوند نسبت دهيد (169) انّ: از حروف مشبهة بالفعل و ما: كافّه. ان: از حروف ناصبه و مصدرى. ما: اسم موصول، مفعول به، محلا منصوب.