2/ 154 و كسانى را كه در راه خداوند كشته مىشوند، مردگان مگوييد، بلكه زندهاند ولى شما نمىدانيد (154) لا: حرف نهى. يقتل: فعل مضارع مجهول و نائب فاعل آن ضمير مستتر (هو) است. اموات و احياء: هر دو مورد خبر است براى مبتداى محذوف (هم) بل: حرف اضراب. لكن: براى استدراك. 2/ 155 و البتّه شما را به چيزى از نظير ترس و گرسنگى و نقصى در مالها و جانها و محصولات مىآزماييم و صابران را مژده بده (155) الصابرين: مفعول به، علامت نصب آن (ياء) است و (نون) عوض از تنوين در مفرد آن (صابرا) است. 2/ 156 كسانى كه چون مصيبتى به ايشان رسد، گويند: «ما از آن خداونديم و ما به سوى او بازمىگرديم.» (156) الّذين: صفت الصابرين، محلا منصوب. اذا: مفعول فيه، ظرف زمان. نا: هر دو مورد اسم انّ، محلا منصوب. 2/ 157 آنان كه درودهايى و رحمتى از جانب پروردگارشان بر آنهاست و آنان كه خود هدايتيافتگانند (157) اولئك: مبتدا، محلا مرفوع و خبرش صلوات. عليهم: جارّ و محلا مجرور، خبر مقدّم، محلا مرفوع و صلوات: مبتداى مؤخّر آن. 2/ 158 البتّه صفا و مروه از شعاير [نشانههاى] خداوند است پس هركس خانهى خدا را حج كند يا عمره بگزارد، در آن صورت بر او گناهى نيست كه ميان آن دو را بپيمايد و هركس كار نيكى را به رغبت بجا آورد همانا خداوند حقشناس و داناست (158) 2/ 159 به راستى كسانى كه نشانههاى روشن و هدايتى را كه نازل كردهايم، بعد از آن كه آن را در كتاب براى مردم بيان نمودهايم، كتمان مىكنند، ايشان را خداوند نفرينشان مىكنند و نفرينكنندگان نيز آنان را لعنت مىكنند (159) ما: اسم موصول، مفعول به، محلا منصوب. ما: مورد دوّم مضاف اليه، محلا مجرور. اولئك: مبتدا، محلا مرفوع. هم: هر دو مورد مفعول به، محلا منصوب. 2/ 160 مگر آنان كه توبه كنند و [خود را] اصلاح گردانند و [حق را] آشكار سازند پس در اين صورت توبهى ايشان را مىپذيرم و من توبهپذير مهربانم (160) الّا: حرف استثناء. الّذين: مستثنى، محلا منصوب. فاء: حرف تعليل. اولئك: اسم اشاره، مبتدا، محلا مرفوع و جملهى (اتوب عليهم) خبر آن، محلا مرفوع. 2/ 161 آنان كه كفر ورزيدند و خود در حال كافرى مردند، لعنت خداوند و فرشتگان و مردم همگى بر آنان باد (161) واو: حاليّه و هم: مبتدا، محلا مرفوع. اولئك: اسم اشاره، مبتدا، محلا مرفوع. اجمعين: تاكيد معنوى، منصوب، علامت نصب آن (ياء) است. 2/ 162 در آن (لعنت) جاودانه بمانند. نه عذاب از ايشان كاسته مىشود و نه خود مهلت داده مىشوند (162) خالدين: حال. عذاب: نائب فاعل. 2/ 163 خداى شما خداى يگانه است. هيچ خدايى جز او نيست، او بخشندهى مهربان است (163) لا: حرف نفى جنس و آله: اسم آن و خبرش (موجود) محذوف است و الّا: حرف استثناء و هو: بدل از خبر محذوف، محلا مرفوع.