نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر جلد : 1 صفحه : 301
18/ 62 و هنگامى كه [از آنجا] گذشتند [موسى] به شاگردش گفت: «غذايمان را بياور، به راستى از اين سفرمان رنج سختى ديدهايم.» (62) هذا: اسم اشاره، بدل از (سفرنا) 18/ 63 [شاگردش] گفت: «آيا به ياد دارى وقتى كه در كنار آن سنگ جا گرفتيم؟ من [داستان] ماهى را فراموش كردم و جز شيطان [كسى] آن را از ياد من نبرد كه آن را يادآورى كنم و به شيوهى شگفتى او در ميان دريا راه خود را در پيش گرفت.» (63) الّا: حرف حصر، شيطان: فاعل. عجبا: مفعول به دوّم. 18/ 64 گفت [موسى]: كه «آن همان است كه ما مىجستيم، پس پىجويانه به جاى پاى خود بازگشتند.» (64) ذلك: اسم اشاره، مبتدا، محلا مرفوع. ما: اسم موصول، خبر، محلا مرفوع. كنّا: فعل ماضى ناقص و نا: اسم آن، محلا مرفوع و جملهى نبغ: خبر آن، محلا منصوب. قصصا: حال. 18/ 65 آنگه بندهاى از بندگان ما [خضر] را يافتند كه به او رحمتى از جانب خود داده بوديم و به او دانشى از نزد خود آموخته بوديم (65) علما: مفعول به دوّم. 18/ 66 موسى به او [خضر] گفت: «آيا مىتوانم از تو پيروى كنم تا اين كه از بينشى كه آموخته شدهاى به من بياموزى؟» (66) رشدا: مفعول مطلق براى فعل محذوف. 18/ 67 [خضر] گفت: «راستى هرگز تو با من صبر نتوانى كنى.» (67) 23/ 68 «و چگونه مىتوانى دربارهى چيزى كه بدان آگاهى و احاطه ندارى صبر ورزى؟» (68) كيف: اسم استفهام، حال، محلا منصوب. خبرا: مفعول مطلق. 18/ 69 [موسى] گفت: «ان شاء اللّه مرا صابر خواهى يافت و از امر تو سرپيچى نخواهم كرد.» (69) صابرا: مفعول به دوّم. 18/ 70 [خضر] گفت: «اگر از من پيروى مىكنى پس از چيزى از من سؤال مكن تا اين كه از آن با تو سخن بگويم.» (70) حتّى: حرف جرّ و غايت مقدّر به (ان) ناصبه. 18/ 71 پس رهسپار گشتند تا وقتى كه سوار كشتى گشتند، [خضر] آن را سوراخ كرد. [موسى] گفت: «آيا آن را سوراخ كردى كه اهل آن غرقه كنى؟ راستى تو كارى ناروا كردى.» (71) حتّى: حرف ابتداء، اذا: مفعول فيه، ظرف زمان، محلا منصوب. لام: مورد اوّل لام تعليل مقدّر به (ان) ناصبه و مورد دوّم لام قسم براى تاكيد. قد: حرف تحقيق. 18/ 72 [خضر] گفت: «آيا نگفتمت كه هرگز تو با من صبر نتوانى كرد؟» (72) 18/ 73 [موسى] گفت: «مرا به آن چه فراموش كردم مؤاخذه مكن و كارم را بر من سخت مگير.» (73) عسرا: مفعول به دوّم. 18/ 74 پس رهسپار گشتند تا اين كه به كودكى رسيدند. [خضر] او را كشت. [موسى] گفت: «آيا انسان پاكى را بدون آن كه كسى را كشته باشد كشتى؟ البتّه تو كار ناپسندى كردى.» (74)
نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر جلد : 1 صفحه : 301