responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر    جلد : 1  صفحه : 303


18/ 84
راستى ما در روى زمين به او تمكّن داديم و از هر چيزى به او وسيله‌اى را بخشيديم (84)
23/ 85
و او نيز همان وسيله را به كار گرفت (85)
18/ 86
تا وقتى كه به مغرب خورشيد رسيد، او آن را چنين يافت كه در چشمه‌اى [دريايى‌] گل‌آلود غروب مى‌كند و در نزديكى آن قومى را يافت. گفتيم: «اى ذو القرنين! يا [اين قوم كافر را] عذاب مى‌كنى يا در ميانشان رفتار نكو پيش مى‌گيرى (86) حتّى: حرف ابتداء، ذا: مناداى مضاف، علامت نصب آن (الف) و از اسماء خمسه است. امّا: حرف تخيير.
18/ 87
[ذو القرنين‌] گفت: «امّا هركس ستمكارى [كفر و شرك‌] ورزد به زودى عذابش كنيم، سپس به سوى پروردگارش بازگردانده مى‌شود، آنگه او را به عذابى سخت معذّب مى‌كند.» (87) امّا:
حرف شرط. من: اسم موصول، مبتدا، محلا مرفوع، جمله‌ى فسوف نعذّبه: خبر آن، محلا مرفوع. عذابا: مفعول مطلق.
18/ 88
و امّا هركس ايمان آورد و عمل صالح انجام دهد، پاداش نكو دارد و به فرمان خويش براى او سخنى آسان گوييم (88) يسرا: مفعول به.
18/ 89
آن‌گاه وسيله‌اى [ديگر] را پى گرفت (89)
18/ 90
تا وقتى كه به مشرق خورشيد رسيد، او آن را چنين يافت كه بر قومى مى‌تافت كه بر آنان در برابر آن پوششى قرار نداده بوديم (90)
18/ 91
[كار ذو القرنين‌] بدين گونه بود و البتّه ما به خبرى كه نزد او بود احاطه داشتيم (91) كذلك:
خبر براى مبتداى محذوف (الامر) لديه: مفعول فيه، ظرف مكان، محلا منصوب، و هاء:
مضاف اليه، محلا مجرور.
18/ 92
آن‌گاه وسيله‌اى [ديگر] را دنبال كرد (92)
18/ 93
تا وقتى كه بين دو سدّ رسيد، و در پيش آن دو [سدّ] قومى را يافت كه نمى‌توانستند هيچ سخنى را دريابند (93) جمله‌ى يفقهون قولا: خبر (يكادون)، محلا منصوب.
18/ 94
گفتند: «اى ذو القرنين! به راستى يأجوج و مأجوج در اين سرزمين فساد برپامى‌كنند، آيا هزينه‌اى به تو بپردازيم كه در بين ما و بين آنان سدّى بسازى؟» (94)
18/ 95
[ذو القرنين‌] گفت: «آن چه پروردگارم براى من در آن تمكّنى داده است بهتر [از هزينه‌ى شما] است. پس مرا به نيروى [خود] يارى دهيد تا در بين شما و بين ايشان سدّ استوارى سازم.» (95) ما: اسم موصول، مبتدا، محلا مرفوع و خير: خبر آن.
18/ 96
پاره‌هاى آهن برايم بياريد، [و آن‌ها را بر روى هم بچينيد]، تا آن كه بين دو كوه را بپوشاند، گفت: « [در اطراف آن آتش فراز آريد و] بدميد!» تا آن‌گاه كه آن [پاره‌هاى آهن‌] را مثل آتش بگداخت؛ گفت: «روى گداخته آريدم تا روى آن بريزم» (96) حتّى: هر دو حرف غايت و ابتداء.
18/ 97
بنابراين [يأجوج و مأجوج سدّ سكندر را ديدند و] نتوانستند از آن بالا روند و نتوانستند آن را سوراخ كنند (97)

نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر    جلد : 1  صفحه : 303
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست