responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر    جلد : 1  صفحه : 319


20/ 99
بدين گونه از اخبار آن چه گذشته است بر تو مى‌خوانيم و به راستى از نزد خود به تو ذكرى [قرآنى‌] بخشيده‌ايم (99) كذلك: مفعول مطلق. ما: اسم موصول، مضاف اليه، محلا مجرور.
ذكرا: مفعول به دوّم.
20/ 100
هركس كه از آن [قرآن‌] اعراض كند، در روز قيامت بار گناهى بر دوش كشد (100) من: اسم شرط جازم، مبتدا، محلا مرفوع.
20/ 101
جاودانه در آن [عقوبت‌] بمانند و در روز قيامت چه بار بدى بر آنان است (101) خالدين:
حال از فاعل فعل (يحمل) حملا: تمييز.
20/ 102
همان روزى كه در صور دميده شود و در آن روز مجرمان را كبود چشم محشور گردانيم 102) زرقا: حال از (المجرمين)
20/ 103
پنهانى در بين خود گويند كه جز ده روز [در دنيا] نمانده‌ايد (103) ان: حرف نفى. الّا: حرف حصر.
20/ 104
ما به آن چه مى‌گويند داناتريم آن‌گاه كه نيك‌روش‌ترين ايشان [به آنان‌] گويند: «جز يك روز [در دنيا] نمانده‌ايد.» (104) طريقه: تمييز.
20/ 105
و [اى پيامبر!] از تو درباره‌ى كوه‌ها مى‌پرسند، بگو: «پروردگارم آن‌ها را به كلّى پراكنده خواهد كرد.» (105) نسفا: مفعول مطلق.
20/ 106
«سپس آن [زمين‌] را دشتى هموار خواهد ساخت.» (106) قاعا: حال از (ها) صفصفا: حال دوّم.
20/ 107
«كه در آن هيچ كژى [پستى‌] و بلندى نبينى.» (107)
20/ 108
در آن روز [مردم‌] از دعوت‌كننده [اسرافيل‌] پيروى كنند كه هيچ كژى در او نيست و صداها در برابر [خداوند] رحمان خاشع گردد، آن‌گاه جز آوايى آهسته نشنوى (108) يومئذ: مفعول فيه، ظرف زمان، الداعى: مفعول به. عوج: اسم لاى نفى جنس. الّا: حرف حصر. همسا: مفعول به.
20/ 109
در آن روز شفاعت سودى ندارد مگر براى كسى كه [خداوند] رحمان به او اجازه فرمايد و از سخن او راضى باشد (109) الّا: حرف حصر و من: اسم موصول، مفعول به، محلا منصوب.
قولا: مفعول به.
20/ 110
[خداوند] آن چه پيش رويشان و آن چه پشت سرشان است مى‌داند. در حالى كه آنان به آن از نظر علمى احاطه ندارند (110) ما: اسم موصول، مفعول به، محلا منصوب. علما: تمييز.
20/ 111
و چهره‌ها در برابر [خداوند] زنده‌ى پاينده فروتن باشند، در حالى كه هركس بار ستمى برداشته باشد، بى‌گمان نوميد گردد (111)
20/ 112
و هركس عمل صالح انجام دهد در حالى كه خود مؤمن باشد، از ستمى و كاسته شدن [پاداشى‌] نترسد (112) من: اسم شرط جازم، مبتدا، محلا مرفوع و جمله‌ى يعمل: خبر آن، محلا مرفوع. ظلما: مفعول به.
20/ 113
و بدين گونه آن را به صورت قرآنى عربى نازل كرديم و در آن از انواع هشدارها گونه‌گون بياورديم، باشد كه تقوا پيشه كنند، يا بر آنان پندى پديد آورد (113) كذلك: مفعول مطلق. قرآنا:
حال.

نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر    جلد : 1  صفحه : 319
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست