responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر    جلد : 1  صفحه : 318


20/ 88
سپس [سامرى‌] براى آنان پيكر گوساله‌اى بيرون آورد كه بانگى داشت، آن‌گاه [سامرى و پيروان او] گفتند: «اين خداى شما و خداى موسى است.» و [سامرى پيمان الهى را] فراموش كرد (88) جسدا: صفت (عجلا)
20/ 89
پس آيا نمى‌ديدند كه [آن گوساله‌] قولا به آنان پاسخى نمى‌دهد و هيچ زيان و سودى براى آنان ندارد؟ (89) الّا- ان: مخفّفه از مثقّله+ لا: حرف نفى، اسم (انّ) ضمير شأن (هو) محذوف است.
20/ 90
و به راستى هارون قبلا به آنان گفته بود: «اى قوم من! شما به وسيله‌ى آن [گوساله‌] آزمايش شديد و پروردگارتان [خداوند] رحمان است، پس از من پيروى كنيد و از امر من اطاعت نماييد.» (90)
20/ 91
گفتند: «ما پيوسته پيرامون او خواهيم بود تا موسى به سوى ما بازگردد.» (91) نبرح: فعل مضارع ناقص منصوب و ضمير مستتر (نحن) و اسم آن و عاكفين: خبر آن است. حتّى: حرف جرّ و غايت مقدّر به (ان) ناصبه.
20/ 92
[وقتى كه موسى از طور سينا بازگشت‌]، گفت: «اى هارون! وقتى آنان را ديدى كه گمراه شده‌اند چه چيز تو را بازداشت،» (92) ما: اسم استفهام، مبتدا، محلا مرفوع و جمله‌ى منعك:
خبر آن، محلا مرفوع.
20/ 93
«كه از من متابعت نكنى؟ آيا از امر من سرپيچى كردى؟» (93) ان: حرف نصب و مصدرى و لا: حرف نفى زايد. ياى: محذوف در فعل تتّبعن مفعول به، محلا منصوب.
20/ 94
[هارون‌] گفت: «اى پسر مادرم! ريش مرا و [موى‌] سرم را مگير، من ترسيدم كه بگويى در بين بنى اسرائيل تفرقه انداختى و سخن مرا نگاه نداشتى.» (94) ابن: مناداى مضاف، امّ:
مضاف اليه، تقديرا مجرور و ياء: مضاف اليه دوّم، محلا مجرور (ياء تبديل به الف شده و به تخفيف حذف شده است) جمله‌ى خشيت: خبر (انّ)، محلا مرفوع. بنى: مضاف اليه، علامت جرّ آن (ياء) و (نون) در حالت اضافه حذف شده است.
20/ 95
[موسى به سامرى‌] گفت: «اى سامرى! منظور تو [از اين فتنه‌] چيست؟» (95) ما: اسم استفهام، مبتدا، محلا مرفوع.
20/ 96
گفت: «من به چيزى پى بردم كه [ديگران‌] به آن پى نبرده‌اند، و مشتى [خاك‌] از جاى پاى فرستاده‌ى [خداوند، جبرئيل‌] برگرفتم و آن را [در كالبد گوساله‌اى‌] انداختم و بدين گونه نفس من [اين كار بد را] در نظرم بياراست.» (96) كذلك: مفعول مطلق، عاملش (سوّلت)
20/ 97
[موسى‌] گفت: «پس برو كه جزاى تو در زندگى اين باشد كه بگويى به من دست نزنيد، و البتّه براى تو موعدى است كه هرگز در آن با تو خلاف نشود، و به خداى خود كه پيوسته بر آن معتكف بودى بنگر كه به يقين آن را مى‌سوزانيم، سپس به كلّى آن را در دريا برمى‌افشانيم.» (97) لا: حرف نفى جنس و مساس: اسم آن و خبرش (بيننا) محذوف است. ظلت: فعل ناقص و تاء: اسم آن و عاكفا: خبر آن. نسفا: مفعول مطلق.
20/ 98
به يقين خداى شما آن خداوند است كه هيچ خدايى جز او نيست كه از نظر علمى بر هر چيزى احاطه دارد (98) ما: كافّه. الّذى: صفت لفظ جلاله (اللّه). اله: اسم لاى نفى جنس و خبرش (موجود) محذوف است. الّا: حرف استثناء و هو: بدل از خبر محذوف، محلا مرفوع.
علما: تمييز.

نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر    جلد : 1  صفحه : 318
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست