نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر جلد : 1 صفحه : 321
20/ 126 فرمايد: «بدان گونه كه آيات ما براى تو آمد و تو آنها را فراموش كردى و بدين گونه امروز فراموش مىشوى.» (126) كذلك: هر دو مورد جارّ و محلا مجرور، مفعول مطلق، عامل اوّلى مقدّر و عامل دوّمى (تنسى) است. 20/ 127 و بدين گونه هركس را كه اسراف كند و به آيات پروردگارش ايمان نياورد، جزا مىدهيم، و مسلما عذاب آخرت شديدتر و پايندهتر است (127) كذلك: مفعول مطلق، عامل آن (نجزى) من: اسم موصول، مفعول به، محلا منصوب. لام: لام ابتداء براى تاكيد. 20/ 128 آيا آنان را رهنمون نشد كه قبل از آنان چه بسيار نسلهايى كه هلاك كرديم كه [اينان اينك] در مسكنهاى ايشان راه مىروند؟ به يقين در اين [امر] براى خردمندان نشانههايى هست (128) كم: اسم عددى، مفعول به، محلا منصوب. لام: مورد اوّل تاكيد. النّهى: مضاف اليه، تقديرا مجرور. 20/ 129 و اگر سخنى و اجل معيّنى از جانب پروردگارت مقرّر نشده بود، حتما [آن عذاب الهى اكنون] لازم مىشد (129) لو لا: حرف شرط غير جازم. كلمة: مبتدا و خبرش (موجود) محذوف است. لام: حرف جواب شرط (لو لا). مسمى: صفت (اجل) تقديرا مرفوع. 20/ 130 پس بر آن چه مىگويند صبر كن و به همراه ستايش پروردگارت قبل از طلوع خورشيد [با نماز صبح] و قبل از غروب آن [با نماز عصر] تسبيح بگوى و بعضى از ساعات شب [با نماز شام و خفتن] و در حوالى روز [با نماز ظهر] تسبيح بگوى، باشد كه راضى شوى. (130) 20/ 131 و چشمانت را به آن چه كه گروههايى از آنان را به آن بهرهمند ساختهايم، مدوز كه زيور زندگى دنيويست تا ايشان را در آن بيازماييم، و روزى پروردگارت بهتر و پايندهتر است (131) زهرة: حال از ضمير (ه)، لام: لام تعليل مقدّر به (ان) ناصبه. 20/ 132 و خانوادهى خود را به نماز فرمان ده و خود بر آن صبر پيشه كن. ما از تو روزى نمىخواهيم ما خود به تو روزى مىدهيم، و عاقبت نيك براى تقواست (132) 20/ 133 و گويند: «چرا معجزهاى از سوى پروردگارش براى ما نمىآورد؟» آيا دليل روشن آن چه در صحيفههاى پيشين است براى آنان نيامده است؟ (133) لو لا: حرف شرط غير جازم. ما: اسم موصول، مضاف اليه، محلا مجرور. الاولى: صفت براى (الصّحف) 20/ 134 و اگر ما آنان را قبل از آن [قبل از آمدن آيات بيّنات] به عذابى هلاك مىكرديم بىگمان مىگفتند: «اى پروردگار ما! چرا پيامبرى به سوى ما نفرستادى تا قبل از آن كه خوار و رسوا شويم از آيات تو پيروى كنيم؟» (134) لو: حرف شرط غير جازم و لام: حرف جواب آن شرط. لو لا: حرف شرط غير جازم. فاء: فاء سببيّه، مقدّر به (ان) ناصبه. 20/ 135 بگو: «همه منتظرند، پس شما نيز منتظر باشيد. به زودى بدانيد كه چه كسانى ياران راه راست و چه كسانى هدايتيافتگانند.» (135) من: اسم استفهام، مبتدا، محلا مرفوع.
نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر جلد : 1 صفحه : 321