نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : ياسرى، محمود جلد : 1 صفحه : 362
21- و گفتند آنان كه اميد ندارند رسيدن به جزاى ما را: چرا فرستاده نشد بر ما ملائكه؟ يا چرا نمىبينيم پروردگار خود را؟ البته استكبار كردند و به خود باليدند و تمرّد نمودند تمرّد بزرگى. 22- روزى كه ببينند فرشتگان را كه نيست مژدهاى نزد ايشان در آن روز براى گناهكاران. و مىگويند به گنهكاران كه: محروميد شما از بهشت، محروميّت به سزا. 23- در آن روز اقدام نماييم به بازرسى اعمال بندگان آنچه كردند مجرمان از اعمال نيك، مثل: اطعام گرسنگان و اكرام يتيمان و امثال آن و بگردانيم آن را مثل ذرهها در هوا پراكنده و بىنتيجه، چون بىايمان و مجرم بودند. 24- اهل بهشت در آن روز بهترند از حيث مقام و منزل از گناهكاران، كه در دوزخ گرفتار به انواع عذابند؛ و نيكوترند از حيث استراحتگاه كه در بهشت جاويدند. 25- و ياد كن اى پيغمبر! روزى را كه شكافته شود آسمان و ابرى سفيد پديد آيد و فرستاده شوند فرشتگان و قيامت برپا شود. 26- پادشاهى آن روز سزاوار است براى خداى بخشاينده؛ و آن روز بر كافران روز دشوارى است. 27- و روزى كه بگزد ستمكار دستهاى خود را و بگويد: اى كاش با رسول خدا راهى مىگرفتم. ( «عقبة بن ابى معيط» و «ابىّ بن خلف» دو دوست و مشرك بودند در مكه، عقبه پيغمبر و ديگران را به طعام دعوت كرد پيغمبر- صلّى اللَّه عليه و آله- فرمود: تا ايمان نياورى طعام تو را نخورم. ايمان آورد. بعد ابىّ به مجلس او آمد و از ايمان عقبه خبر يافت به او گفت: تا كافر نشوى و آب دهان به روى محمد نيندازى از تو خشنود نشوم. عقبه براى دوستى ابىّ چنين كرد. حق- تعالى- در اين آيات حال عقبه را در قيامت بيان نمايد). 28- اى واى! كاش من نمىگرفتم فلان را (كه ابىّ است) دوست خود و با او كنار نمىآمدم. 29- و گمراه كرد البته مرا شيطان و بازداشت مرا از ذكر پروردگار. كه قرآن باشد بعد از آمدنش. و شيطان انسان را بسيار فرو گذارد در خذلان. 30- و پيغمبر در آن روز گويد: اى پروردگار من! اين قرآن را متروك داشتند قوم من. 31- و اين چنين قرار داديم براى هر پيغمبرى دشمنى از گناهكاران؛ (چون خدا پيغمبر فرستد ميان بدكاران و آنها دشمن شوند با ايشان مثل آن است كه خدا پيغمبران را دشمن دار نموده). و بس است پروردگار تو در راهنمايى و يارى. 32- و گفتند كفار: چرا فرستاده نشد بر پيغمبر قرآن يكباره؟ و فرستاده شد پراكنده و به تدريج؟ اين چنين فرستاديم قرآن را تا ثابت و قوى كنيم به سبب به تدريج فرستادن آن دل تو را. و با تأنى برخوانديم آن را كه خواندنى با مهلت باشد.
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : ياسرى، محمود جلد : 1 صفحه : 362