responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : ياسرى، محمود    جلد : 1  صفحه : 584


15- آيا حكايت موسى را شنيدى؟
16- كه چون ندا كرد او را پروردگارش به وادى پاكيزه كه نام آن وادى (به قولى) «طوى» بود.
17- و امر كرد كه: برو به سوى فرعون كه او طاغى شده است.
18- و بگو به فرعون: آيا از براى تو رغبتى هست به اينكه پاك شوى؟
19- و اينكه راه نمايم تو را به سوى پروردگارت و بترسى از خدا و از نافرمانى او دست كشى.
20- موسى به فرعون معجزه بزرگ را نمود، كه انداختن عصا و اژدها شدن آن بود.
21- ولى تكذيب كرد فرعون موسى را و عصيان ورزيد.
22- و برگشت فرعون از پيش موسى و كوشش كرد در طغيان خود.
23- و جمع كرد مردم را و ندا كرد به آواز بلند.
24- و گفت: من بزرگترين پروردگار شمايم. (روايت است كه: «روزى عربى در مسجد آمد، مردم با پيغمبر نماز مى‌خواندند؛ عرب هم در نماز شركت كرد. پيغمبر در نماز، سوره و النازعات را مى‌خواند چون اين آيه را خواند كه: «فرعون گفت: من بزرگترين خداى شمايم». عرب از گفته فرعون در خشم شد و گفت: «كذب ابن الزانيه»؛ يعنى: دروغ گفت پسر زن زناكار. مردم اين را شنيدند بعد از نماز بر عرب شوريدند كه تو گناه كردى و نماز خود تباه نمودى. خطاب از خدا به پيغمبر شد كه: به مردم بگو دست از عرب بداريد كه دشنام او به فرعون چون از راه دوستى با ما بوده ثواب ذكر را در پيشگاه ما دارد).
25- و گرفت خدا فرعون را به عقوبت در آخرت و به غرق در دريا در دنيا.
26- البته كه در اين غرق فرعون، عبرتى است براى كسى كه بترسد از خدا.
27- آيا شما سخت‌تريد از حيث خلقت يا آسمان و بناى آن؟
28- بلند كرد سقف آن را و محكم نمود.
29- و تاريك كرد شبش را و بيرون آورد روزش را.
30- و زمين را بعد از آن بگسترانيد.
31- و بيرون آورد از زمين آب و چراگاه آن را.
32- و كوه‌ها را استوار كرد.
33- اين بساط براى استفاده شما و حيوانات شماست.
34- و چون بيايد روز بليه بزرگ؛
35- آن روز، روزى است كه ياد آورد آدمى آنچه را كه در آن كوشش كرده.
36- و ظاهر گردد دوزخ در آن روز براى هر بيننده.
37- اما آنكه طغيان كرده.
38- و زندگانى دنيا را اختيار نموده،
39- البته دوزخ آرامگاه او است.
40- و اما كسى كه ترسيد از مقام پروردگار خود و بازداشت نفس را از خواهشهاى آن.
41- بهشت جايگاه اوست.
42- مى‌پرسند تو را از روز قيامت كه: كى برپا شود؟
43- تو را چه رسد به ياد قيامت كه بدانى چه وقت است.
44- به پروردگارت منتهى شود علم آن و جز خدا كسى نداند.
45- جز اين نيست كه تو ترساننده‌اى كسى را كه از قيامت بترسد.
46- روزى كه ببينند قيامت را چنين نمايد كه درنگ نكردند در دنيا براى گذراندن عمر مگر شبى يا چاشتگاهى پيش از قيامت.

نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : ياسرى، محمود    جلد : 1  صفحه : 584
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست