شعيب از آن مردم بىايمان روى گردانيد و گفت اى قوم من رسالت خدا را بشما ابلاغ كرده و براى اتمام حجت شما را نصيحت نمودم، اكنون كه كافر شديد من چرا بر هلاك كافران غمگين شوم (93) ما هيچ پيغمبرى را بديارى نفرستاديم مگر آنكه اهلش را بشدائد و محن مبتلا ساختيم تا شايد بدرگاه خدا تضرع و زارى كنند (94) سپس آن سختىها را بآسايش و خوشى مبدل كرديم تا بكلى خود را فراموش كرده و گفتند آن رنج و محنتها به پدران ما رسيد، ما هم ناگهان آنان را بكيفر اعمالشان عقاب كرديم در حالى كه از توجه بآن عقاب غافل بودند (95) و اگر مردم مكه ايمان آورده و پرهيزكار ميشدند همانا درهاى بركات آسمان و زمين را بروى آنها ميگشوديم ولى چون تكذيب آيات و پيغمبر را نمودند ما نيز آنان را بكيفر كردار زشت رسانيديم (96)