آن زن از فرط اشتياق و ميل بوصال يوسف اهتمام و اصرار ميكرد و اگر لطف خاص پروردگار و برهان مشهود خدا نبود يوسف هم بر اثر غريزه طبيعى بجانب زن ميل مينمود ولى ما يوسف را از ارتكاب عمل زشت منصرف نموديم زيرا كه او از بندگان معصوم و با اخلاص ما ميباشد (24) هر دو بجانب در دويدند (يوسف براى فرار از دست زن و زن براى دست يافتن باو) و پيراهن يوسف از عقب چاك خورد و در همين لحظه آقاى آن زن درب منزل رسيد زن پيش دستى نموده گفت سزاى كسى كه بناموس تو سوء قصد داشته باشد جز زندانى شدن و يا كيفر سخت چيز ديگرى است؟ (25) يوسف گفت اين زن خود با من قصد مراوده داشته و يكى از بستگان آن زن شهادت بر اين داده و گفت چنانچه پيراهن يوسف از جلو و پيشرو دريده شده زن راست ميگويد و يوسف دروغگو است (26) و اگر پيراهنش از پشت سر دريده شده باشد زن دروغگو بوده و يوسف از جمله راستگويانست (27)