آنچه غير از خدا ميپرستيديد اسماء بىحقيقتى هستند كه شما و پدرانتان آنها را نام گذاردهايد و خداوند هيچ قدرتى بآن خدايان باطل نبخشيده و يگانه فرمانفرماى حقيقى خداست و جز ذات پاكش را نپرستيد اين است آئين محكم و پا برجا اما بيشتر مردم از نادانى از اين معنى بيخبرند (40) اى دو رفيق زندان من اكنون تعبير خوابهاى خود را بشنويد يكى از شماها ساقى شراب شاه شده و ديگرى را بدار مجازات ميزنند و آن قدر بر چوبه دار ميماند كه مرغهاى هوا مغز سرش را خواهند خورد اين است قضاى الهى در آنچه كه تعبير آن را سؤال كردهايد (41) يوسف بآن ساقى شاه كه گمان خلاصى و نجاتش را داشت گفت در محضر شاه مرا بياد بياور (از شاه تقاضاى نجات مرا بنما) ولى شيطان ياد خدا را فراموش كرد و چند سالى يوسف در زندان بماند (42) روزى پادشاه (با بزرگان و دانشمندان دربارى خود) گفت من در خواب ديدم كه هفت گاو فربه را هفت گاو لاغر خوردند و هفت خوشه سبز را هفت خوشه خشك شده نابود كردند اى بزرگان اين خواب و رؤياى مرا تعبير كنيد اگر در تعبير خواب استاد بوده و اين علم را داريد (43)