عفريتى از طايفه بنى جان عرض كرد كه من ميتوانم با قدرتى كه دارم پيش از آنكه از جايگاه خود برخيزيد تخت را بحضور بياورم (39) شخصى كه علمى از كتاب الهى داشت عرض كرد پيش از آنكه چشم بر هم بزنى تخت را در پيشگاه شما حاضر مينمايم و همين كه سليمان تخت بلقيس را در برابر خود حاضر ديد گفت اين فضيلت و كرامتى است كه خداوند بمن اعطا فرموده تا مرا آزمايش كند كه شكر نعمت ميگذارم و يا كفران احسان خواهم كرد و البته هر كس شكر نعمتهاى خدا را كند انجام وظيفهاى بنفع خويش نموده و چنانچه ناسپاسى و كفران نعمت كند بايد بداند پروردگار من بىنياز و بخشنده است (40) سليمان دستور داد تخت بلقيس را تغيير شكل دادند كه تشخيص آن در بدو نظر مشكل باشد و ببينند كه او تخت را خواهد شناخت يا خير (41) چون بلقيس حاضر شد از او پرسيدند آيا تخت تو اين است؟ گفت تصور ميكنم همين باشد و ما قبلا باين آمر آشنا بوده و تسليم امر پروردگار بوديم (42)