مادر موسى شب را با فراغت خاطر بروز آورد اگر دلش را ما نگاه نميداشتيم تا از جمله مؤمنان باشد ممكن بود راز دلش را آشكار سازد (10) مادر موسى بخواهرش گفت بر اثر موسى برو تا حال او بدانى او طفل را از دور بديد اما آنها او را نشناختند (11) خواهر موسى گفت آيا ميل داريد شما را رهنمايى كنم بر خاندانى كه بچه را شير داده و تحت تكفل خود قرار دهند و بر او مشفق و خير خواه باشند (12) بدين ترتيب موسى را بمادرش برگردانيديم تا چشمش روشن و غم و اندوهش مرتفع گشته و بداند كه وعده خداوند حق است اما بيشتر مردم نميدانند (13) و چون موسى بحد رشد و كمال رسيد باو علم و حكمت عطا نموديم و شايسته مقام رسالت كرديم و ما اين چنين نيكوكاران را پاداش ميدهيم (14)