آن گاه بقيه قوم را در درياى قهر خود غرق نموديم (82) و يكى از شيعيان واقعى على بن ابى طالب عليه السّلام حضرت ابراهيم است (83) كه با قلبى پاك و بىآلايش از شرك براى هدايت خلق از جانب خدا مبعوث گرديد (84) هنگامى كه بپدر مادرى و به قومش گفت شما چه چيزى مىپرستيد (85) آيا شايسته است بدروغ و باطل خدايانى جز خدايى يكتا براى خود برگزينيد (86) شما درباره خداوند جهانيان چه گمان ميكنيد (87) آن گاه ابراهيم بستارههاى آسمان نظرى افكند (88) و بعد بقوم خود گفت من بيمارم (89) مردم از او دست كشيده و رفتند (90) ابراهيم با فراغت خاطر به بتخانه رفته و به بتها گفت آيا شما غذا نميخوريد (91) شما را چه شده كه حرف نميزنيد و سخن نميگوئيد (92) سپس با تبرى تمام بتها را غير از بت بزرگ در هم شكست (93) چون قوم از عيدگاه مراجعت نموده و بتها را آن چنان ديدند بسوى ابراهيم شتابان رفتند (94) ابراهيم بمردم گفت آيا روا است كه چيزهايى با دست خود بتراشيد و پرستش كنيد؟ (95)