ما سليمان را آزمايش كرده و جسدى را بر تخت او افكنديم سپس بدرگاه خدا توبه و انابه كرد (34) گفت پروردگارا مرا بيامرز و پادشاهى بمن عطا فرما كه پس از من كسى شايسته آن نباشد و تو خدايى بخشنده هستى (35) ما هم باد را مسخر كرديم كه بفرمانش هر جا كه ميخواست بآرامى حركت ميكرد (36) و شياطين را كه عدهاى بنا و گروهى غواص بوده و از درياها نفايس بسيارى ميآوردند تحت فرمانش قرار داديم (37) آن دسته از شياطين را كه در پى گمراهى خلق بودند بدست او در غل و زنجير مقيد نموديم (38) اين نعمت پادشاهى و قدرت بخشيدن ما است اينك بىحساب بهر كه ميخواهى عطا كن و از هر كه خواهى منع نما (39) سليمان نزد ما بسيار مقرب و نيكو منزلت است (40) اى رسول ما ياد كن از بنده ما ايوب آن وقتى كه به پروردگار خود عرض كرد شيطان مرا سخت در رنج و عذاب قرار داده نجاتم بخش (41) گفتيم كه پاى بزمين بزن چشمه آبى ظاهر شود كه خنك و گوارا است از آن بياشام و شستشو كن تا از هر درد و رنجى بيرون آيى (42)