responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : طاهرى قزوينى، على اكبر    جلد : 1  صفحه : 124


96- صيد دريا و غذاى آن بر شما حلال گرديد تا براى شما و [ساير] كاروانيان برخوردارى باشد، و [لى‌] شكار خشكى ما دام كه در احرام هستيد بر شما حرام شده است. از خدايى كه به پيشگاه او احضار [1] مى‌شويد، پروا كنيد.
97- خدا، خانه با حرمت كعبه و ماه حرام و قربانيهاى عادى و نشاندار را وسيله قوام [كار] مردم قرار داد، تا بدانيد كه خدا به هر چه در آسمانها و زمين است آگاه است و به هر چيزى داناست.
98- آگاه باشيد كه خدا سخت كيفر و [در عين حال‌] آمرزگارى است مهربان.
99- پيامبر وظيفه‌اى جز ابلاغ ندارد و خدا هر چه را آشكار و پنهان داريد مى‌داند.
100- بگو: هرگز پليد و پاك يكسان نيستند، هر چند فراوانى پليد تو را به شگفت آرد؛ اى خردمندان، اى خدا پروا كنيد، بسا كه رستگار شويد.
101- اى مؤمنان، از امورى پرس و جو مكنيد كه اگر بر شما آشكار شود، ناراحتتان مى‌كند؛ اگر [صبر كنيد و] پرسش آن را به هنگام نزول آيات قرآن واگذاريد، [بموقع‌] براى شما آشكار خواهد شد؛ خدا از آن [پرسشهاى بيجا] درگذشت؛ و خدا آمرزگارى است دير كيفر.
102- قبل از شما گروهى از اين پرسشها كردند و آن گاه بدانها انكار ورزيدند [2].
103- خدا [حكمى‌] در مورد بحيره و سائبه و وصيله و حامى مقرر نكرده است [3]، بلكه انكار ورزان دروغ به خدا نسبت مى‌دهند؛ و بيشترشان درك نمى‌كنند.

[1]- براى توجيه ترجمه «حشر» به بخش آخر آيه 61 قصص (28) توجه فرماييد.
[2]- احتمالًا اشاره به درخواست گروهى از بنى اسرائيل است كه در آيه 55 بقره (2) و 153 نساء (4) آمده و نيز درخواست گروهى از همراهان عيسى كه در آيات 112- 115 همين سوره آمده است.
[3]- «بحيره» در لغت به معنى «گوش شكافته» و اصطلاحاً به ماده شترى مى‌گفتند كه پنج بار زائيده و پنجمى نر باشد؛ گوش آن را شكاف مى‌دادند و رها مى‌كردند و خوردن گوشت آن را حرام مى‌دانستند. «سائبه» در لغت به معنى «رها» و اصطلاحاً به ماده شترى مى‌گفتند كه نذر بتها مى‌كردند؛ در آن صورت كسى حق گرفتن آن را نداشت. «وصيله» در لغت به معنى «رسيده و پيوسته» و اصطلاحاً به گوسفندى مى‌گفتند كه دو قلوى نر و ماده زائيده و كشتن آن را حرام مى‌دانستند. «حامى» در لغت به معنى «حمايت كننده» و اصطلاحاً به حيوان نرى مى‌گفتند كه در يك فصل، 10 بار براى تلقيح 10 ماده از آن استفاده شده باشد. خوردن گوشت همه اين چهار مورد را حرام مى‌دانستند.

نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : طاهرى قزوينى، على اكبر    جلد : 1  صفحه : 124
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست