5- نه خودشان نسبت به اين [گفتار ناهنجارشان] آگاهى دارند، نه پدرانشان؛ سخنى كه از دهانشان بر مىآيد، ناهنجار است؛ آنان جز دروغ نمىگويند. 6- مباد خود را از اندوه نقش آنها اگر اين سخن [حكيمانه] را باور ندارند، به هلاكت اندازى [1]. 7- ما آنچه روى زمين است زيورى براى آن قرار دادهايم، تا [به وسيله جاذبهاش] مردم را بيازماييم [2] كه كدام يك در عمل بهترند. 8- و [سرانجام] هر چه روى زمين است به صورت خاكى خشك و بىگياه در مىآوريم. 9- مگر پنداشتهاى كه اصحاب كهف و سنگ نبشته [3]، از جمله نشانههاى شگفتآور ما بودند؟! 10- آن گاه كه آن جوانمردان [از هماهنگى با ستمگران سر باز زدند و] به غار پناه بردند و گفتند: پروردگارا، از جانب خويش رحمتى به ما ارزانى دار و كار ما را سامان ده. 11- تا چندين سال [4] در غار بر گوشهاشان [پرده] زديم [و به خوابى عميق فرو رفتند]، 12- آن گاه بيدارشان كرديم تا مشخص گردانيم كدام يك از دو گروه، مدت خوابشان را [درست] حساب كرده است [5]. 13- داستانشان را همان گونه كه بود بر تو بازگو مىكنيم؛ آنها جوانمردانى بودند كه به پروردگارشان ايمان آوردند [و از محيط شرك دست به هجرت زدند] ما نيز بر هدايتشان افزوديم [6]. 14- و چون به پا خاستند، بر آنها قوت قلب بخشيديم [7] كه گفتند: صاحب اختيار ما خداى آسمانها و زمين است [نه آنها كه چند صباحى بر اسب قدرت نشستهاند]، هرگز غير او معبودى را [به نيايش] نخواهيم خواند، كه در آن صورت سخنى دور از حق گفتهايم. 15- اين قوم ما كه غير او [افرادى] را معبودان [خود] گرفتهاند، چرا هيچ دليل روشنى بر [اصالت] معبودانشان نمىآورند؟ [8] كيست ستمكارتر از آن كه دروغ به خدا نسبت دهد؟ [9] [1]- «لعل» در اينجا معنى نهى مىدهد، بخش پايانى آيه 68 مائده (5) و نيمه دوم آيه 8 فاطر (35) مؤيد آن است؛ آيات 103 يوسف (12) و 2 طه (20) به گونهاى ديگر آن را تأييد مىكنند. [2]- براى توجيه افزوده، به آيه 14 آل عمران (3) توجه فرماييد. [3]- غالب مفسران گفتهاند: نام افراد اصحاب كهف را بعدها بر ديوار مدخل غار به يادبود نوشتند و منظور از «رقيم» همين است. [4]- مقدار مشخص آن را در آيه 25 كهف (همين سوره) ملاحظه فرماييد. [5]- به آيه 19 كهف (همين سوره) توجه فرماييد (بعضى از آنها گفتند: خواب ما كمتر از يك روز و بعضى گفتند: خدا مىداند چقدر طول كشيده است). [6]- اين افزايش هدايت، قانون كلى و عمومى است؛ به آيه 17 محمد (47) توجه فرماييد. [7]- مصداقهاى ديگر از قانون كلى را در آيات 11 و 12 انفال (8) و 10 قصص (28) ملاحظه فرماييد. [8]- همين معنى و مفهوم در آيات 4 احقاف (46) و 40 فاطر (35) آمده است. [9]- سرانجام كارشان را در آيه 18 هود (11) ملاحظه فرماييد.