responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : طاهرى قزوينى، على اكبر    جلد : 1  صفحه : 387


14- و چون [موسى‌] به حد رشد رسيد و [جوانى‌] برومند شد، به او فرزانگى و دانش عطا كرديم، و نيكوكاران را اين گونه پاداش مى‌دهيم.
15- [روزى‌] به هنگامى كه مردم [سرگرم و] بى‌خبر بودند، وارد شهر شد و دو تن را ديد كه درگير شده‌اند؛ يكى از آنها از وابستگانش و ديگرى [مصرى و] از دشمنانش بود؛ آن كه وابسته‌اش بود، از وى در برابر دشمنش كمك خواست؛ موسى مشت [محكمى‌] بر او زد و او را از پاى درآورد؛ آن گاه گفت: اين كار شيطان بود، كه دشمن گمراه كننده آشكارى است.
16- [آن گاه‌] گفت: پروردگارا، من بر خود ستم كرده‌ام، مرا ببخش، و خدا او را بخشيد؛ كه او آمرزگار و مهربان است.
17- گفت: پروردگارا، به شكرانه نعمت [نيرومند] ى كه به من ارزانى داشته‌اى، هرگز پشتيبان بزهكاران نخواهم بود.
18- شب را با ترس و نگرانى در شهر به صبح رساند [و به كاخ فرعون باز نگشت‌] كه ناگاه مردى كه ديروز از او يارى خواسته بود، باز هم او را به فرياد رسى مى‌طلبيد؛ موسى به او گفت: تو گمراهى آشكار هستى [كه هر روز با يكى درگيرى‌].
19- و همين كه خواست به سوى دشمن مشتركشان دست بگشايد، گفت: اى موسى، آيا مى‌خواهى مرا بكشى، چنان كه ديروز هم يكى را كشتى؟ [فقط] مى‌خواهى در اين شهر غداره بند باشى و نمى‌خواهى كه در زمره درستكاران باشى.
20- از دورترين محله شهر مردى [1] شتابان آمد و گفت: اى موسى، سران [قوم‌] براى كشتنت به مشورت نشسته‌اند؛ [از شهر] خارج شو كه من خيرخواه تو هستم.
21- موسى ترسان و نگران از شهر خارج شد و گفت: پروردگارا، مرا از [آسيب‌] ستمگران نجات بده.

[1]- به آيه 28 غافر (40) توجه فرماييد.

نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : طاهرى قزوينى، على اكبر    جلد : 1  صفحه : 387
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست