آنها نه خود و نه پدرانشان از روى علم و دانش سخن نمىگويند، اين كلمه بزرگى است كه از دهنشان خارج مىشود و جز دروغ چيزى نمىگويند. (5) نزديك است كه اگر امت تو به اين سخن (قرآن) ايمان نياورند جان عزيزت را از شدت حزن و تأسف بر آنان هلاك سازى! (6) ما آنچه را كه در زمين جلوهگر است زينت و آرايش ملك زمين قرار داديم تا مردم را امتحان كنيم كه كدام يك عملشان نيكوتر خواهد بود. (7) و ما آنچه را زيور زمين گردانيديم باز همه را به دست ويرانى و فنا مىدهيم و زمين را دشتى خشك و بىگياه خواهيم ساخت. (8) تو پندارى كه (قصه) اصحاب كهف و رقيم (در مقابل اين همه آيات قدرت و عجايب حكمتهاى ما) از آيات عجيب ماست؟! (9) آن گاه كه آن جوانمردان (از بيم دشمن) در غار كوه پنهان شدند و از درگاه خدا مسئلت كردند بار الها، تو در حق ما به لطف خاص خود رحمتى عطا فرما و بر ما وسيله رشد و هدايتى كامل مهيّا ساز. (10) پس ما (در آن غار از خواب) بر گوش و هوش آنها تا چند سالى پرده بيهوشى زديم. (11) پس از آن خواب آنان را برانگيختيم تا معلوم گردانيم كدام يك از آن دو گروه (مؤمنان اهل كتاب كه در خواب اصحاب كهف اختلاف داشتند) مدت درنگ در آن غار را بهتر احصا خواهند كرد (و پى به قدرت خدا مىبرند). (12) ما قصه آنان را بر تو به درستى حكايت خواهيم كرد. آنها جوانمردانى بودند كه به خداى خود ايمان آوردند و ما بر مقام (ايمان و) هدايتشان بيفزوديم. (13) و دلهاى (پاك) آنها را سخت استوار و دلير ساختيم آن گاه كه آنها قيام كرده و گفتند: خداى ما پروردگار آسمانها و زمين است و ما هرگز جز خداى يكتا هيچ كس را به خدايى نمىخوانيم، كه اگر بخوانيم سخت راه خطا و ظلم پيمودهايم. (14) اين قوم ما كه خدايانى غير خداى يگانه برگرفتند چرا هيچ دليلى روشن بر خدايى آنها نمىآورند؟ پس چه كسى ستمكارتر از آن كس كه افترا و دروغ بر خدا مىبندد؟! (15)