و (مشركان نادان) خدا را كه مبدأ كل و مرجع همه امور عالم است فراموش كرده و غير او (يعنى بتهاى بى اثر) را به خدايى برگرفتند و حال آنكه آن بتان هيچ چيزى نتوانند آفريد و خودشان هم مخلوقند و نه هيچ بر نفع و ضرر خود قادرند و نه امر موت و حيات و بعث به دست آنهاست. (3) و كافران گفتند اين كتاب (كه محمّد وحيش مىشمرد) جز آنكه به دروغ از خود فرابافته و ديگران (از اهل كتاب) نيز (در قصص و احكام) به او كمك كردهاند بچيز ديگرى نيست. و البته اين سخن كافران ظلمى بزرگ (درباره قرآن الهى) و نسبتى ناحق (در حقّ پيغمبر خدا) است. (4) و باز گفتند كه اين كتاب افسانههاى پيشينيان و حكايات سابقين است كه خود از آنها نسخه برداشته و (اصحابش) صبح و شام بر او املا و قرائت مىكنند (تا كامل و آراسته گردانند). (5) بگو: اين كتاب را آن خدايى فرستاده كه از اسرار آسمانها و زمين آگاه است (و شما از اين انكار و كفر و گناه باز گرديد كه) هم او البته بسيار آمرزنده و مهربان است. (6) و باز كافران گفتند: چرا اين رسول (اگر به راستى پيغمبر خداست) غذا تناول مىكند و در (كوچه و) بازارها راه مىرود؟ چرا فرشته محسوس و ظاهرى بر او نازل نشده تا به همراه او بيم دهد (و گواه صدق او باشد)؟ (7) يا چرا بر اين رسول گنجى فرو نيفتد يا چرا باغى ندارد كه از ميوههايش تناول كند؟ و ستمكاران (پس از اين همه چون و چراها به مردم) گفتند كه شما پيروى نمىكنيد مگر مردى را كه سحر و شعبده از راهش برده است. (8) بنگر تا چه داستان و مثلها براى تو زدند؟ پس چنان گمراه شدند كه ديگر هيچ راه رشد و هدايتى نتوانند يافت. (9) بزرگوار است پاك خدايى كه اگر خواستى براى تو بهتر از آنچه اين كافران گفتند قرار دادى و آن بهشتهايى است كه زير درختانش نهرها جارى است و (در آن بهشت) قصرهاى بسيار عالى خاص تو قرار مىداد. (10) بلكه اين كافران ساعت قيامت را تكذيب كردند و ما آتش سوزان دوزخ را بر آن كه قيامت را تكذيب كرد مهيا داشتهايم. (11)