38- سورة ص به نام خداوند بخشنده مهربان ص (رمز خدا و رسول است يا اشاره است به صمد و صانع و صادق از اسماء الهى يا به صفىّ و مصطفى كه القاب پيغمبر است) قسم به قرآن صاحب مقام ذكر (و عزّت و شرافت و پند آموز عالميان). (1) (كه محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم رسول حق و قرآن بزرگ معجز اوست) بلكه كافران (كه منكر اويند) در مقام غرور و سركشى و عداوت حق هستند. (2) ما پيش از اينها طوايف بسيارى را به هلاكت رسانيديم و آن هنگام فريادها كردند و هيچ راه نجاتى بر آنها نبود. (3) و (مشركان مكّه) تعجب كردند كه رسولى از همان نژاد عرب براى تذكر و پند آنان آمد، و آن كافران گفتند: او ساحرى دروغگوست. (4) آيا او چندين خداى ما را منحصر به يك خدا كرده (و به معبود يگانه دعوت مىكند)؟ اين بسيار تعجب آور و حيرت انگيز است. (5) و گروهى از سران قوم به راه افتاده (و چنين رأى دادند) كه بايد طريقه خود را ادامه دهيد و در پرستش خدايان خود ثابت قدم باشيد، اين كارى است كه مراد همه است (يا اين قيام پيغمبر بر محو و نابود ساختن بتان از پيشامدهاى بد روزگار است كه بايد با آن مقاومت كنيم). (6) اين را (كه دعوى محمّد است در توحيد و يگانگى خدا) در آخرين ملّت (هم كه ملّت و آيين مسيح است) نشنيدهايم (زيرا ملّت عيسى نيز به سه خدا و اقانيم سه گانه معتقد است)، اين جز بافندگى و دروغ چيز ديگرى نيست. (7) آيا ميان همه ما (بزرگان عرب) قرآن (مخصوصا) بر او فرود آمد؟ (در صورتى كه او هيچ امتيازى بر ما نداشت!) بلكه اين كافران از (وحى) قرآن من در شك و ريبند، بلكه هنوز عذاب (قهر) مرا نچشيدهاند (كه دست از كفر بر نمىدارند). (8) آيا گنجهاى رحمت خداى تو كه در كمال اقتدار و بخشندگى است نزد اين مردم است (تا مقام رسالت را به هر كه خداهند بخشند)؟ (9) يا مگر سلطنت آسمانها و زمين و هر چه بين آنهاست با اين كافران است؟ پس (اگر چنين است) به هر سبب (كه مىتوانند بر آسمانها) بالا روند (تا وحى را بر هر كه خواهند فرود آرند). (10) اين نالايق سپاه كفر (بدخواه اسلام) از احزاب مغلوب و نابود شدنى در آنجاست. [يعنى در بدر. و اين از اخبار غيبى قرآن كريم است. (م)] (11) پيش از اين مشركان هم قوم نوح و طايفه عاد (قوم هود) و فرعون (و فرعونيان) صاحب قدرت نيز تكذيب (پيغمبران خدا) كردند. (12) و طايفه ثمود (امت صالح) و قوم لوط و اصحاب ايكه (امت شعيب) اين اقوام هم احزاب و لشكرهاى بسيار (بر عليه انبياء) بودند (و همه هلاك شدند). (13) و آنان به جز تكذيب انبيا فكرى و عملى نداشتند، بدين جهت عقاب من بر آنها حتم و واجب گرديد. (14) و اين مردم جز يك صيحه (آسمانى كه بر هلاكشان ندا كند) انتظارى ندارند و ديگر آن را باز گشتى نيست (ديگر ابدا به دنيا باز نمىگردند). (15) و كافران (به تمسخر) گفتند: اى خدا، حساب نامه اعمال ما را تعجيل كن و پيش از روز حساب انداز. (16)