نام کتاب : تاریخ اسلام در عصر امامت امام عسکری نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 42
از امام صادق در مورد «ابوهاشم» (بنيانگذار فرقه صوفيّه)
پرسيده شد. ايشان فرمود او فردى «فاسدالعقيده» بود و همو بود كه مذهب تصوّف را بدعت
گذارد و آن را پوششى براى عقيده ناپاك خود قرار داد. [1]
ب- واقفيّه
واقفيان نيز كه بر امامت حضرت موسى بن جعفر (ع) توقّف
كردند و امامت فرزند بزرگوارش امام رضا (ع) رانپذيرفتند، مورد نفرت و انزجار امام عسكرى
(ع) قرار گرفتند.
برخى از شيعيان اهل «جَبَل» [2] طى نامهاى به امام عسكرى
از واقفيّه پرسيدند كه آيا آنان را دوست بدارند يا از ايشان بيزارى جويند. امام در
پاسخ نوشت:
آيا به عمويت رحم مىكنى؟! خدا او را مشمول رحمتش قرار
ندهد!. از او بيزارى بجوى كه من از آنان بيزارم. آنان را دوست نداشته باشيد و به عيادت
بيمارانشان نرويد، بر جنازهشان حضور پيدا نكنيد، و بر پيكرشان نماز مگزاريد. آن كس
كه منكر امامى است كه از سوى خدا تعيين گشته با آن كس كه فردى را كه امامت او از سوى
خدا تعيين نشده، امام مىشمارد، يكسان است. انكاركننده امر آخر ما همچون منكر امر اوّل
ماست و افزايش دهنده در شمار ما مثل كم كننده و منكر امر ماست. [3]
امام (ع) در اين بيان روشنگر ضمن اعلام بيزارى از واقفيّه
به سؤال كننده كه از وضعيّت اعتقادى عمويش اطلاع نداشت، فهماند كه وى جزو اين گروه
است و لازم است از او اجتناب كند.
امام عسكرى (ع) در سخنى ديگر در پاسخ به پرسش يكى از يارانش
كه «آيا مىتوانم در قنوت نماز به آنان لعن كنم؟» فرمود: