responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : زندگی امام موسی کاظم نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 10

شد و تا زمانى كه ابوالسرايا زنده بود وى نيز در آنجا بود. پس از شكست نهضت ابوالسرايا و قتل وى، او از مأمون امان خواست. [1] بر پايه بعضى از نقلها امام رضا عليه السلام براى وى مزد مأمون وساطت كرد و خليفه عباسى او را آزاد گذارد. [2]

بعضى او را واقفى دانسته و مستند خود را روايت ذيل ذكر كرده‌اند.

«بكر بن صالح مى‌گويد: پس از درگذشت پدرش (موسى بن جعفر عليه السلام بر او وارد شدم و نظر او را درباره پدرش پرسيدم. گفت: او زنده است.

- نظرت درباره برادرت ابوالحسن چيست؟

- او ثقه و راستگوست.

- او مى‌گويد پدرت درگذشته است.

- او به آنچه مى‌گويد داناتر است ....

- آيا پدرت وصيت كرده است؟

- بلى.

- به چه كسى؟

- به پنج نفر از ما، و على (امام رضا عليه السلام را مقدم بر همه ما قرار داد. [3]

اين خبر به همان مقدار كه تمايل ابراهيم را به واقفيّه نشان مى‌دهد، بيانگر تجليل و ستايش او از برادرش امام رضا عليه السلام است. محقق مامقانى از اين خبر، توثيق و حسن نيّت ابراهيم را استفاده كرده و آن را دليل بر تقواى وى مى‌داند، زيرا هر چند در ابتدا براى وى در امر امامت شبه‌اى پديد آمده بود ليكن با آگاهى از نظر برادر بزرگوارش مبنى بر درگذشت آن حضرت، رفع شبهه شده و به امامت برادر گرامى اش امام رضا عليه السلام اعتراف كرده است. [4]

از جمله قرائن و شواهدى كه بر عظمت مقام ابراهيم مزد پدر ارجمندش دلالت مى‌كند


[1] - ارشاد، ص 303

[2] - حياة الامام موسى بن جعفر (ع)، ج 2، ص 408

[3] - بحارالانوار، ج 48، ص 282

[4] - ر. ك: تنقيح المقال، ج 3، ص 34

نام کتاب : زندگی امام موسی کاظم نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 10
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست