نام کتاب : زندگی امام موسی کاظم نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 150
چنگ مىزنند، از دشمنان ما بيزارى جسته بر ولايت ما استوار
مىمانند. آنان از ما و ما از ايشان هستيم. آنان از ما به عنوان امامان خويش،
خشنودند و ما از ايشان به عنوان شيعيانمان خشنوديم. پس خوشابه حال ايشان، خوشا به
حال ايشان. سوگند به خدا آنان در مقامات و درجات ما در روز قيامت همراه با ما
هستند.
نكات مهمّى كه از اين حديث شريف استفاده مىشود عبارت
است از:
1- مسأله انتظار ظهور «قائم» از فرزندان رسول خدا (ص)
از مدتها قبل از ولادت پيشواى دوازدهم در ميان مسلمانان مطرح بوده است، ليكن بعضى
مصداق آن را به طور دقيق نمىدانستند كه امامان (ع) مصداق آن را تعيين مىكردند.
2- مدت غيبت حضرت حجت «عج» آنقدر بطول خواهد انجاميد
كه گروهى از معتقدان به آن گرامى از دين برمىگردند.
3- فلسفه غيبت، ترس آن حضرت بر جان خويش است؛
بنابراين، مردم نقش اصلى را در فراهم كردن زمينه ظهور يا تداوم غيبت آن بزرگوار بر
عهده دارند.
4- استوار قدمان در محبّت و ولايت اهل بيت (ع) در
دوران غيبت كبرى از اجرى جزيل و پاداشى بزرگ برخوردار هستند.
آثار وضعى همنشينى با افراد
روزى پيشواى هفتم (ع) به يكى از ياران خود به نام
«سليمان بن جعفر» فرمود: چرا با عبدالرحمان بن يعقوب (كه فرد فاسقى است) همنشين هستى؟
سليمان گفت: او دايى من است. فرمود: او درباره خدا عقيدهاى فاسد دارد. تو يكى از
دو راه را بايد برگزينى؛ يا همنشينىبااو وترك ما ويا همنشينى با ما و ترك او.
سليمان گفت: او هر چه مىخواهد بگويد؛ وزر و وبالش بر عهده خودش مىباشد. وقتى من
عقيده او را نپذيرم چه گناهى بر من است!
فرمود: آيا نمىهراسى از اينكه عذابى فرود آيد و هر
دوى شما را فرابگيرد؟ سپس فرمود: شخصى از ياران موسى بن عمران (ع) ولى پدرش از
اعوان فرعون بود. وقتى لشكر فرعون موسى و پيروان او را تعقيب كرد، آن پسر از موسى
و يارانش بازماند تا پدرش را موعظه كند و او را به موسى ملحق سازد. ولى وقتى فرعون
و سپاهيانش در دريا
نام کتاب : زندگی امام موسی کاظم نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 150