نام کتاب : زندگی امام موسی کاظم نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 185
وقتى نامه به هارون رسيد و آن را خواند گفت: مردم مرا
نسبت به موسىبن جعفر بدبين مىكنند (و از او نزد من سعايت مىنمايند) در حالى كه
او از مطالب و تهمتهايى كه به وى نسبت داده مىشود پاك و منزّه است. [1]
عمل به وظيفه تقيّه به خود امام (ع) محدود نمىشد
بلكه ياران آن حضرت نيز كه در شرايط خاصى قرار داشتند موظف به عمل بر اساس آن
بودند. [2] محمّدبن فضل مىگويد: ميان اصحاب ما درباره مسح پاها در وضو اختلاف شد
كه آيا آن را از انگشتان تا بلندى مفصل بايد كشيد يا به عكس؟ علىبن يقطين نامهاى
به موسىبن جعفر نوشت و از آن حضرت نسبت به خود كسب تكليف كرد. امام (ع) در پاسخ
نامهاش نوشت:
«آنچه درباره اختلاف در وضو نوشته بودى فهميدم و
آنچه من به تو دستور مىدهم در اين باره اين است كه سه بار آب در دهان بگردانى و
سه بار آب در بينى بكشى و سهبار صورت خود را بشويى سپس دستهاى خود را از سر
انگشتان تا مرفق بشوى و همه سر را مسح كن و داخل و بيرون گوشهايت را دست بكش و
پاهاى خود را تا بلنداى مفصل سه بار بشوى و از اين دستور تخلف نكن!»
دقت در مضمون نامه امام مىرساند كه اين دستور كاملًا
يك دستور سياسى و بيان وظيفه مقطعى است نه حكم الهى براى هميشه و همه كس.
علىبنيقطين گرچه در آغاز از پاسخ امام (ع) كه
دقيقاً مطابق مذهب اهلسنّت بود تعجب كرد ولى از آنجا كه مىدانست آن بزرگوار هيچ
دستورى را بدون مصلحت نمىدهد آن را پذيرفت و طبق آن عمل كرد.
بعدها راز اين دستور امام (ع) كشف شد؛ از علىبن
يقطين نزد هارون سعايت شد كه وى شيعه است و مصلحت نيست وزير خليفه باشد. هارون
براى آزمايش او، جريان وضو گرفتنش را زير نظر گرفت تا ببيند طبق مذهب شيعه وضو
مىگيرد يا براساس مذهب اهلسنّت. ولى متوجه شد كه او بطور دقيق مطابق سنيّان عمل
مىكند. و بدين ترتيب توطئه سعايتكنندگان خنثى شد و هارون به علىبن يقطين اعلام
كرد كه «دروغ مىگويد كسى كه مىپندارد تو رافضى هستى» و از آن پس، وى نزد هارون
موقعيّت بهترى پيدا كرد.