نام کتاب : زندگی امام موسی کاظم نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 194
كرديم. در اين بخش مسأله را در شعاع وسيعترى مورد
نگرش قرار داده و برخوردهاى آن حضرت با هر يك از خلفا را به تفكيك شرح مىدهيم.
الف- منصور
* پيشبينى مرگ منصور: علىبنحمزه مىگويد: «از امام
كاظم (ع) شنيدم كه فرمود:
سوگند به خدا، منصور «بيت اللَّه» را هرگز نخواهد
ديد. من به كوفه آمدم و اين بشارت را به يارانمان دادم تا آنكه منصور به قصد حج
وارد كوفه شد. ياران ما مطالبى گفتند. ولى من سخن پيشوايم را تكرار كردم.
منصور به بستان رسيد. شيعيان نزد من گرد آمده گفتند:
چيزى به مكه باقى نمانده است! من همچنان بر سخنامام (ع) تأكيدكردم و گفتم: نه به
خداسوگند، او هرگزكعبه رانخواهد ديد.
هنگامى كه منصور به «بئر مَيْمون» رسيد، خدمت امام
كاظم (ع) رسيدم. آن حضرت را در محراب عبادت و در حال سجده ديدم. امام (ع) پس از
انجام سجدهاى طولانى سر برداشت و خطاب به من فرمود: بيرون برو و ببين مردم چه
مىگويند. من از نزد امام (ع) بيرون رفتم، ديدم مردم خبر از مرگ منصور مىدهند.
نزد امام (ع) بازگشتم و جريان را به او گفتم. امام (ع) تكبير گفت و سخن نخستين خود
را تكرار كرد. [1]
با تأمّل در صدر و ذيل اين روايت، موضع منفى امام (ع)
در برابر منصور و نقش دعاى آن حضرت در به هلاكت رسيدن وى كاملًا روشن مىشود.
* مراسم جشن نوروزى: منصور از امام كاظم (ع) خواست تا
در مراسم جشن نوروزى دربار شركت كند و به نمايندگى از سوى خليفه هداياى درباريان،
فرماندهان نظامى و اشراف و بزرگان را كه به عنوان عيدى براى منصور مىآورند بگيرد.
امام (ع) كه مىدانست اين مسأله بهانه است و منصور در
وراى آن اهداف سياسى ديگرى را دنبال مىكند، درخواست او را ردّ كرد و فرمود:
«من روايات (به يادگار مانده از) جدّم رسولاللَّه
را بررسى و جستجو كردم؛ خبرى كه مؤيّد جشن نوروزى باشد نيافتم. اين جشن از سنتهاى
پارسيان است كه اسلام آن را محو كرده است. و پناه مىبريم از اينكه احياگر سنّتى
باشيم كه اسلام آن را محو كرده است.»
[1] - مسندالامام الكاظم (ع)، ج 1، ص 51، به
نقل از قرب الاسناد، ص 144.
نام کتاب : زندگی امام موسی کاظم نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 194