responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : زندگی امام موسی کاظم نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 208

على فرزندان‌اسماعيل بن جعفر- برادر زادگان پيشواى هفتم (ع) متأسفانه وابسته به بيت امامت بودند.

شيخ صدوق مى‌نويسد: علت سعايت يحيى بن خالد از موسى بن جعفر (ع) نزد هارون اين بود كه هارون فرزندش امين را نزد جعفر بن محمد بن اشعث كه تمايلات شيعى داشت گمارد تااو را تربيت كند. يحيى از اين اقدام هارون ناراحت وبيمناك شد كه مبادا رياستش از دست‌برود و شيعيان به رهبرى جعفر بر سركار آيند، از اين رو از جعفر و رابطه او با امام كاظم (ع) نزد هارون سعايت كرد. [1]

و نيز مى‌نويسد: محمدبن جعفر نزد هارون رفت و پس از آنكه به او به عنوان خليفه سلام كرد گفت: نمى‌پنداشتم بر روى زمين دوخليفه باشد تا آنكه ديدم به برادرم موسى بن جعفر (ع) به عنوان خليفه سلام مى‌دهند. [2]

بنابر نقل كشى، محمدبن اسماعيل خدمت عمويش امام كاظم (ع) رسيد و از وى اجازه خواست به عراق رود و از آن حضرت درخواست توصيه و سفارش كرد. امام (ع) فرمود: سفارش من اين است كه خدا را در ريختن خون من درنظر بياورى. او گفت: نفرين خدا بر كسى باد كه در ريختن خون شما بكوشد.

امام (ع) پس از اين توصيه چهار هميان پول كه در مجموع 450 دينار و 1500 درهم مى‌شد به او داد. وقتى از علت اين همه بخشش از او پرسيدند فرمود: براى اين است كه حجت بر وى تمام شود.

محمد رهسپار عراق شد و مستقيم نزد هارون رفت. خليفه از او به گرمى استقبال كرد. محمد خطاب به هارون گفت: اى اميرمومنان! براى دو خليفه در زمين خراج جمع‌آورى مى‌شود؛ براى موسى بن جعفر (ع) در مدينه و براى شما در عراق!

هارون گفت: راست مى‌گويى؟! گفت: سوگند به خدا راست مى‌گويم. هارون به پاس اين سعايت، صدهزار درهم به او بخشيد. او پولها را گرفت و روانه منزلش شد؛ ولى‌


[1] - عيون اخبارالرضا (ع)، ج 1، ص 57.

[2] - عيون اخبارالرضا (ع)، ج 1، ص 60.

نام کتاب : زندگی امام موسی کاظم نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 208
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست