نام کتاب : زندگی امام موسی کاظم نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 212
درس بيست و چهارم:
زندان
و شهادت
هارونالرشيد برغم آنكه در اثر زيركى خاص خود و توسل
به نيرنگ و نفاق وفراهم شدنساير شرايط، در عرصه سياست آن روز چهره موفق وعنصر سياستمدارى
به شمار مىرفت، در جبهه مبارزه باخط امامت، با همه تلاشى كه براى پيروزى بر آن
كرد، با ناكامى روبه رو شد و سرانجام به اين نتيجه رسيد، تا زمانى كه رهبرى اين
جبهه را از بين نبرد همه تلاشهاى اوبىثمر خواهد بود.
هارون در طول مدت حكومت خود، بارها موسى بن جعفر (ع)
را به مركز خلافت احضار كرد و حتى به زندان افكند ولى هربار حادثهاى پيش مىآمد
كه منجر به آزادى آن حضرت مىشد. وى حتى وقتى ديد مأموران به هنگام رويارويى با
امام (ع) براى كشتن او با مشكل مواجه هستند و هيبت وعظمت امام (ع) مانع از انجام
مأموريت ايشان مىشود، دستور داد مجسمهاى از چوب شبيه امام كاظم (ع) ساختند و چون
جلّادان مست مىشدند آنان را مأمور مىكرد با شمشير بر آن مجسمه يورش برند و اين
كار را مدتها تمرين مىكردند تا آمادگى لازم را براى انجام مأموريت اصلى پيدا
كنند. [1]
وى در اقدامى ديگر خرماهايى را آلوده به سم كرد وبه
خدمتكارش دستور داد آنها را با حيله به امام (ع) بخوراند. ولى پيشواى هفتم (ع) كه
از توطئه او آگاه بود با انداختن يكى از آن خرماهاى مسموم جلو سگ هارون وبه هلاكت
رسيدن آن حيوان در اثر سم، دست خليفه را رو كرد. [2]
با اين حال، هارون همچنان بر تصميم خود بود و دنبال
فرصتى مىگشت كه كار را