نام کتاب : زندگی امام موسی کاظم نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 213
يكسره كند تا آنكه در سال 179 هجرى قمرى پيش از انجام
اعمال حج راهى مدينه شد و با وقاحت تمام در برابر روضه مطهر رسول خدا (ص) ايستاد و
بىآنكه از غصب خلافت و حيف و ميل بيتالمال مسلمانان و ستمها و جنايات خويش در حق
خاندان پيامبر (ص) شرم كند خطاب به آنحضرت گفت:
«اى رسول خدا! از اقدامى كه مى خواهم انجام دهم از
شما پوزش مىطلبم. مىخواهم موسى بن جعفر را بازداشت كنم؛ زيرا او درصدد ايجاد
فتنه و اختلاف و خونريزى در ميان امت است.» [1]
آنگاه دستور داد آن بزگوار را در حالى كه در مسجد
رسول خدا (ص) مشغول نماز بود دستگير كردند و براى آنكه شيعيان نفهمند امامشان را
به كجا تبعيد كردهاند و نيز براى جلوگيرى از شورش احتمالى انقلابيون، دستور داد
هنگام بيرون بردن امام (ع) از مدينه دو كجاوه ترتيب دادند و با هركدام گروهى مسلح
همراه كردند. يك كجاوه شبانه و به مقصد بصره وكجاوه ديگر در روز به مقصد كوفه حركت
داده شد وامام (ع) را با كجاوهاى كه عازم بصره بود روانه كردند. [2]
امام كاظم (ع) پيش از رسيدن به بصره با «عبدالله بن
مرحوم ازدى» كه از بصره عازم مدينه بود ملاقات كرد و چندين نامه به او داد و سفارش
كرد آنها را به فرزند و امام پس از خودش، حضرت رضا (ع) برسانند. [3]
امام كاظم (ع) در زندان بصره
موسى بن جعفر (ع) روز هفتم ذيحجه، سال 179 هجرى قمرى
به بصره برده شد و به عيسىبن جعفر، نوه منصور، پسرعمو و برادرزن هارون كه
عهدهدار حكومت بصره بود، تحويل داده شد.
عيسى امام (ع) را در يك سلول انفرادى بازداشت كرد و جز
به هنگام وضو گرفتن و
[2] - عيون اخبارالرضا (ع) ج 1، ص 70 و
بحارالانوار، ج 48، ص 221.
[3] - تنقيح المقال، ج 2، ص 214 از اين
روايت استفاده مىشود كه هارون در مدينه به فرزند پيامبر (ص) آنقدر فرصت و اجازه
نداده است كه سفارشهاى خود را به فرزندش امام رضا (ع) بكند.
نام کتاب : زندگی امام موسی کاظم نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 213