responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : زندگی امام موسی کاظم نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 214

غذا دادن درب سلول را نمى‌گشود. [1]

ارتباط با خالق و مخلوق‌

پيشواى هفتم (ع)، بدون ابراز ناراحتى از گرفتارى كه برايش پيش آمده است، محيط زندان را جاى مناسبى براى توجه به خدا و راز و نياز با او يافت و پروردگارش را بر اين نعمت سپاس گفت.

جاسوسان عيسى بن جعفر به وى گزارش دادند كه بارها اين دعا را از امام كاظم (ع) در زندان شنيده‌اند:

«پروردگارا! تو خود مى‌دانى كه من پيوسته از تو فرصتى را براى عبادت مى‌خواستم. اكنون كه (خواسته‌ام را) برآورده‌اى تو را ستايش و سپاس مى‌گويم» [2]

از سوى ديگر، هنگامى كه جريان زندانى شدن فرزند رسول خدا (ص) به گوش اقشار مختلف مردم بصره رسيد، دانشمندان و محدثان، مشتاق ديدار آن حضرت شدند و پنهانى با امام (ع) ارتباط برقرار كردند و از محضر مباركش در زمينه‌هاى گوناگون استفاده بردند. از جمله مى‌توان از ملاقات «ياسين ضرير» با آن حضرت نام برد. [3]

دستور قتل امام (ع)

با انتشار خبر زندانى شدن امام (ع) موجى از خشم ونفرت بر ضد دستگاه خلافت بويژه از ناحيه شيعيان ايجاد شد ومردم در همه جا از آن سخن مى‌گفتند.

هارون، شرايط را خطرناك ديد؛ از اين رو براى آنكه پرونده زندگى امام (ع) را براى هميشه ببندد و اين خطر را از سر راه خود بردارد، طى نامه‌اى محرمانه، عيسى را مأمور كرد آن حضرت را به قتل برساند. [4]


[1] - عيون اخبارالرضا (ع) ج 1، ص 70 و بحارالانوار، ج 48، ص 221.

[2] - ارشاد، مفيد، ص 300.

[3] - حياة الامام موسى بن جعفر (ع)، ج 2، ص 467 و رجال نجاشى، ص 453.

[4] - الفصول المهمه، ص 239 و ارشاد، ص 300.

نام کتاب : زندگی امام موسی کاظم نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 214
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست