responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : زندگی امام موسی کاظم نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 49

محتويات شكمبه و خون، و اى نجات بخش فرزند از ميان بچه دان و رحم، و اين بيرون آورنده اتش از بين آهن و سنگ و اى بيرون آورنده روح از ميان احشاء و امعاء مرا از چنگال هارون رهايى بخش.

پس از دعاى امام عليه السلام مردى سياه كه شمشيرى برهنه در دست داشت در خواب نزد هارون امد، بالاى سرش ايستاد و گفت: موسى بن جعفر را رهاكن و گرنه با اين شمشير، گردنت را خواهم زد. هارون ترسيد و به زندانبان فرمان داد در زندان را بگشايد و آن حضرت را آزاد كند. [1]

* حماد بن عيسى به محضر امام عليه السلام شرفياب شد و از حضرتش خواست تا دعا كند كه خداوند منزل، زن، فرزند، خدمتكار و نيز تشرف به مكه در هر سال را، به وى روزى فرمايد. امام عليه السلام براى وى چنين دعاكرد 6

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ارْزُقهُ دارا وَزَوْجَةً وَ وَلَدًا وَ خادِمًا وَالْحَجَّ خَمْسينَ سَنَةً»

خداوندا! بر محمد و آل محمد درود فرست و به او، خانه، زن، فرزند، خدمتكار و حج به مدت پنجاه سال، روزى نما.

حمّاد مى‌گويد: خداوند همه آنهايى را كه امام عليه السلام دعا كرده بود به من عنايت كرد.

وى در جريان پنجاه و يكمين سفر خود به مكّه در ميقات هنگامى كه تصميم داشت براى احرام غسل كند حادثه‌اى پيش آمد و غرق شد و توفيق انجام پنجاه و يكمين حج را پيدا نكرد. [2]

* يكى از ياران پيشواى هفتم عليه السلام به آن حضرت نوشت: من دخترانى چند دارم، بدون آنكه پسرس داشته باشم و اصولًا مردان ما اندكند و همسر من هم اكنون حامله است. از خداوند بخواه كه حمل اورا پسر قرار دهد و نام او را نيز بگذار.

امام عليه السلام در پاسخ نوشت: خداوند، درخواستت رابرآورد و (چون متولد شد) نام او را محمّد بگذار.


[1] - ماقب، ج 4، ص 305

[2] - مناقب، ج 4، ص 306 و بحارالانوار، ج 48، ص 47

نام کتاب : زندگی امام موسی کاظم نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 49
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست