از آنجا كه عقل آدمى به مصالح و مفاسد واقعى اشياء احاطه ندارد و به تنهايى قادر نيست آنچه را كه براى انسان سودمند يا زيانبخش است بشناسد ـ نه مىتواند قوانين و مقرّراتى وضع كند كه تضمين كننده سعادت فرد و جامعه باشد و نه تكاليفى را كه موجب رسيدن انسان به كمال حقيقى، يعنى خلوص بندگى است، تشخيص دهد ـ وحى و شريعت به يارى عقل آمده و قوانين و احكام سامان دهنده امور معاش و معاد و تضمين كننده سعادت بشر را به ارمغان آورده است.
شريعت اسلام، كاملترين شريعت الهى است؛ از اين رو، تمامى عرصههاى زندگى فرد، خانواده، جامعه، فرهنگ، حكومت، سياست و اقتصاد را در بر مىگيرد و براى پاسخگويى به نيازهاى بشر در تمامى اعصار توانا است.
فقه شيعى در مقايسه با فقه ديگر فرق و مذاهب اسلامى از جامعيت، پويايى و بالندگى ويژهاى بر خوردار است؛ زيرا از سرچشمه زلال و جوشان وحى و درياى علم پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و امامان معصوم عليهم السّلام نشأت گرفته و در طول تاريخ سرافرازش، به دست فقيهان پر تلاش و ژرفنگر شيعه رشد يافته است. فقه شيعى در پرتو اجتهاد زنده و پويا همچنان راه تكامل و پيشرفت را مىپيمايد و هم اكنون به بركت نهضت پيامبر گونه حضرت امام خمينى قدّس سرّه كه آن را «تئورى واقعى و كامل اداره
انسان و اجتماع از گهواره تا گور» مىدانست،(4)مبناى حكومت و قوانين و مقرّرات نظام مقدّس جمهورى اسلامى ايران است.
3. ويژگيهاى فقه شيعه
مكتب فقهى برگرفته از اهل بيت عليهم السّلام، از ويژگيها و شاخصههايى برخوردار است كه به مهمترين آنها اشاره مىشود.
1.تكيه بر بيان شرعى كه در «كتاب» و «سنّت» ـ به عنوان دو منبع اساسى براى استخراج احكام الهى در هر موضوع و رخدادى ـ متجلّى است.
(4)صحيفه نور، مجموعه رهنمودهاى امام خمينى «قدّسسرّه»، ج 21، ص 98، انتشارات سازمان مدارك فرهنگى انقلاب اسلامى، چاپ اوّل، تهران، 1369.