نام کتاب : احزاب و تشکیلات سیاسی در ایران نویسنده : لطیفی پاکده، لطفعلی جلد : 1 صفحه : 131
«... ترويج تفكّر
«شاه سايه خداست» و يا با گوشت و پوست نمىتوان در مقابل توپ و تانك ايستاد و اينكه
ما مكلّف به جهاد و مبارزه نيستيم، و يا جواب خون مقتولين را چه كسى مىدهد؟ ... و
هزاران «انْ قُلْت» [اشكال] ديگر، مشكلات بزرگ و جان فرسايى بودند كه نمىشد با نصيحت
و مبارزه منفى و تبليغات جلوى آنها را گرفت. ...
در پانزده خرداد
42 مقابله با گلوله تفنگ و مسلسل شاه نبود كه اگر تنها اين بود مقابله را آسان مىنمود
بلكه علاوه بر آن از داخل جبهه خودى گلوله حيله و مقدسمآبى و تحجّر بود، گلوله زخمزبان
و نفاق و دورويى بود كه هزار بار بيشتر از باروت و سرب، جگر و جان را مىسوخت و مىدريد.
...» [1]
چرا؟
1- غرور تشكيلاتى:
وجود تشكيلات تقريباً منسجم كه با جديدترين شيوههاى رايج در جهان، سازماندهى شده بود،
غرور خاصى براى برخى از مسؤولان انجمن به وجود آورده بود كه بر آن اساس، بسيارى از
انتقادات وارده را نمىپذيرفت.
2- جدا دانستن دين
از سياست: ترويج انديشه جدايى دين از سياست، يكى از حركتهاى استعمار در جوامع اسلامى
بوده است. اين حركت كه يكى از اصول مقدّس بهائيّت بود متأسفانه براى انجمن هم به عنوان
يك اصل استراتژيك تجلّى كرده بود و در حقيقت انجمن حجتيه در يكى از اصول مسائل سياسى
با بهائيت همگام شده بود و متأسفانه اين تفكّر شوم كمكم بوسيله آنها در ميان برخى
از اقشار مذهبى نيز جاى خود را باز كرد.
3- رفاهطلبى: رفاهطلبى
سبب مىشد تا برخى از مقدسمآبان، از جمله انجمن حجتيه، به برخى از روايات ضعيف از
نظر سند يا متن يا دلالت، استناد كنند و آيات و روايات بسيار ديگرى را ناديده بگيرند
و شانه از زير بار مبارزه خالى كنند.