نام کتاب : احزاب و تشکیلات سیاسی در ایران نویسنده : لطیفی پاکده، لطفعلی جلد : 1 صفحه : 130
«عباد صالح» تشكيل
داد. اين گروه، شش ماه پس از تشكيل، با انتشار يك بيانيه خود را منحل نمود. در بيانيه
انحلال گروه عباد صالح آمده بود:
«ما قصد داريم در
جمهورى اسلامى خدمت كنيم و در اين راه احتياج به وجود گروه و دسته خاص نمىباشد.» [1]
چگونه؟
1- توجه به مسائل
فرعى: انجمن حجتيه با اعضاى سطح پايين فرقه بهائيت بحث مىكرد و طبعاً از برخورد با
سران آنان كه در دربار شاه و كابينه هويدا و ... صاحب موقعيّت بالايى بودند، اجتناب
مىنمود. ولى پرداختن به مسأله بهائيت، به عنوان يك فرقه استعمار ساخته، در شرائطى
كه سراسر كشور در كار مبارزهاى خونين و فراگير با ريشههاى استعمار شده بود، معنايى
جز تقديم مسائل فرعى بر اصلى نداشت.
2- مخالفت با مبارزه
عليه طاغوت: انجمن حجتيه براى اينكه در شرائط ستمشاهى بتواند دوام بياورد خودش را از
شركت در فعاليتهاى مبارزاتى عليه رژيم شاه بازمىداشت ولى اين شيوه كمكم در آن انجمن
به اصلى بنيادين تبديل شد و اساسيترين علت انحراف را نيز بايد از همين جا جستجو كرد.
اعضاى انجمن (درست
مثل يهوديانى كه خود را همواره بندگان برگزيده خداوند دانستهاند) خود را هميشه از
اصحاب خاص امام زمان (عج) و دوستداران حقيقى آن حضرت تلقى نموده و ديگران را در اين
زمينه بيگانه يا بىتفاوت مىشمردند و كمكم از جامعه انقلابى جدا شدند و گاهى به حركتهاى
انقلابى هم اعتراض مىكردند و بر اساس محكهاى انجمنى خود آنها را به «خوب و بد» يا
«درست و نادرست» تقسيم مىكردند و گاهى هم رسماً بباد انتقاد مىگرفتند و در حقيقت
به مبازره عليه مبارزه مىپرداختند. شايد امام خمينى (ره) در اين رابطههاست كه مىفرمايند: