نام کتاب : تاریخ روابط خارجی معاصر ایران نویسنده : نظرپور، مهدی جلد : 1 صفحه : 145
درياى خزر خطوط راه آهن سراسرى داشت. به همين دليل شوروى
وانگلستان در مورد حمله و تصرف ايران به توافق رسيدند. مسأله ديگرى كه باعث سوءظن متّفقين
به رضاخان شده بود، رابطه وسيع سياسى، اقتصادى و تجارى او با آلمان بود. امّا متّفقين
قبل از اقدام به چنين كارى ابتدا با تسليم يادداشت مشتركى به ايران، خواستار اخراج
كارشناسان آلمانى از ايران شدند كه در نظر آنهابه عنوان «ستون پنجم آلمان» در ايران
عملمىكردند و استقلال ايران و منافع متّفقين را مورد تهديد قرارداده بودند. امّا
دولت ايران در جواب آنها اظهار داشت كه خدمت كارشناسان آلمانى براى صنايع ايران ضرورى
است و تعداد آنها هم قابل توجّه نيست. بعلاوه، ايران بر كار آنها نظارت و مراقبت دارد.
[1]
دولتهاى متفق كه به دنبال بهانه جهت حمله به ايران بودند،
جواب ايران را قانع كننده ندانستند و با ارسال يادداشت مجدّد، خواستار خروج كليه اتباع
آلمانى از ايران شدند.
رضاخان كه از يك سو تحت تأثير پيروزيهاى هيتلر در شوروى
قرار گرفته بود و از سوى ديگر خود را بيطرف در جنگ مىدانست اخراج المانيها را نقض
سياست بيطرفى قلمداد مىكرد، در مقابل متّفقين رويه حفظ وضع موجود و دفع الوقت را اتخاذ
كرد و حتّى متوسل به آمريكا شد تا از تهديد متّفقين در امان باشد. انگلستان و شوروى
به همراه دولتهاى متّفق ديگر، تليغات شديدى را در مورد جاسوسى آلمانيها در ايران و
آمادگى افكار عمومى دنيا براى حمله و تصرف ايران به راه انداختند. [2]
تجاوز ارتشهاى انگلستان و شوروى به ايران.
رضاخان كه تحت تاثير فشار متّفقين «دكتر متين دفترى» را
كه طرفدار آلمان بود، از نخست وزيرى بر كنار كرده بود و به جاى او «على منصور» (منصور
الملك) رابه نخست وزيرى برگزيده [3] بود، انتظار داشت كه بيطرفى ايران در جنگ رعايت
شود. امّا شوروى
[1] - تاريخ روابط خارجى ايران، هوشنگ مهدوى، ص 227؛ ايران
و قدرتهاى بزرگ در جنگ دوم جهانى، ذوقى، ص 26-25.
[2] - همان، ص 228؛ تاريخ روابط سياسى ايران و انگليس
در دوران رضاشاه، زرگر، 445-438.