نام کتاب : تاریخ سیاسی معاصر ایران نویسنده : تلاشان ، حسن جلد : 1 صفحه : 125
مىبرد و بلند مىگويد:
«زنده باد مدرّس»، «مرده باد سردار سپه». در همين موقع رضا خان با عصبانيّت به مدرّس
حمله كرده، يقه او را مىگيرد و مىگويد: «آخر تو از جان من چه مىخواهى؟» مدرس مىگويد:
«مىخواهم كه تو نباشى.» سردار سپه با خشم به مدرّس مىگويد:
شما محكوم به اعدام
هستيد، شما را از بين خواهم برد. [1]
هر چند كه نمايندگان
اقليت در مجلس حضور نداشتند ولى وكلاى طرفدار وى كه اكثريت مجلس را تشكيل مىدادند
با قيام خود به رئيسالوزراء و هيأت دولت رأى اعتماد دادند.
مدرّس و تغيير سلطنت
در اوايل آبان
1304، سردار سپه و طرفدارانش اقدامات خود عليه قاجاريه را علنى نموده، نظاميان و غير
نظاميان طرفدار ايشان تلگرافهاى بسيارى در مخالفت با قاجاريه به تهران مخابره نمودند.
در مجلس اين تلگرافها جزء دستور كار قرار گرفت. طرفداران رضا خان، طرح انقراض سلسله
قاجاريه و واگذارى حكومت موقّت را به مجلس آوردند.
مدرّس براى آنكه
اين كار به تأخير بيفتد و اينكه بتواند نقشه را برهم بزند از مستوفى مىخواهد كه از
رياست مجلس استعفا كند تا مجلس بدون رئيس بماند. سرانجام مستوفى استعفا داد. با پافشارى
مدرس، مجلس مجبور شد استعفاى مستوفى را بخواند، طبق نظامنامه بايستى به انتخاب رئيس
پرداخته تا مجلس رسمى گردد. امّا اين كار انجام نشد و نايب رئيس، مادّه واحده را كه
قبلًا آماده و امضاء شده بود قرائت نمود و از نمايندگان مىخواهد كه با قيد دو فوريت
تصميم بگيرند. مدرس به مخالفت مىپردازد و با صداى بلند مىگويد:
مادهاش اين است
كه خلاف قانون اساسى است، خلاف قانون اساسى است. صد هزار رأى كه هم بدهيد، خلاف قانون
اساسى است. [2]